Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
moisture content
U
مقدار رطوبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
Other Matches
optimum moisture
U
رطوبت بهینه رطوبت مناسب
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
Humidifier
U
رطوبت زن
wetted
U
رطوبت
dampness
U
رطوبت
damp
U
رطوبت
wet
U
رطوبت
dampers
U
رطوبت
dampest
U
رطوبت
dewiness
U
رطوبت
moisture
U
رطوبت
wettest
U
رطوبت
precipitation
U
در صد رطوبت
precipitation
U
رطوبت
miosture
U
رطوبت
moisteness
U
رطوبت
wets
U
رطوبت
humidity
U
رطوبت
humidity of the atmosphere
U
رطوبت جو
moistness
U
رطوبت
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
sebaceous humour
U
رطوبت شحمی
hygrometry
U
رطوبت سنجی
permeable
U
رطوبت پذیر
impermeable
U
رطوبت ناپذیر
hygroscope
U
رطوبت نما
capillaries
U
رطوبت موئینهای
humidification
U
رطوبت افزایی
mustiness
U
بوی رطوبت
moisture determination
U
تعیین رطوبت
psychrometer
U
رطوبت سنج
hydrometer
U
رطوبت سنج
hygrometer
U
رطوبت سنج
mesic
U
نیازمند به رطوبت
free moisture
U
رطوبت سطحی
precipitation
U
میزان رطوبت
surface moisture
U
رطوبت سطحی
free moisture
U
رطوبت ازاد
desicant
U
رطوبت گیر
dehumidify
U
رطوبت گرفتن
relative humidity
U
رطوبت نسبی
dehumidification
U
رطوبت زدایی
the vitreoud humour
U
رطوبت زجاجیه
air moisture
U
رطوبت هوا
air dry
U
بدون رطوبت
absolute humidity
U
رطوبت مطلق
water content
U
درصد رطوبت
water proof
U
رطوبت ناپذیر
hygrosensitive
U
حساس به رطوبت
humidity
U
میزان رطوبت
humidity
U
چگالی رطوبت
humidity
U
غلظت رطوبت
synovia
U
رطوبت مفصلی
specific humidity
U
رطوبت ویژه
air humidity
U
رطوبت هوا
soil moisture
U
رطوبت خاک
capillary
U
رطوبت موئینهای
groundsheets
U
فرش رطوبت ناپذیر
hygrology
U
گفتار در رطوبت هوا
silica gel
U
ماده جاذب رطوبت
wettish
U
رطوبت دار خیس
dampen
U
رطوبت پیدا کردن
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
dampened
U
رطوبت پیدا کردن
aqueous corrosion
U
پوسیدگی در اثر رطوبت
dampening
U
رطوبت پیدا کردن
dampens
U
رطوبت پیدا کردن
hygroscopic moisture
U
رطوبت موجود در هوا
hyalitis
U
ورم رطوبت زجاجی
absolute humidity of gas
U
رطوبت مطلق گاز
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
groundsheet
U
فرش رطوبت ناپذیر
to fog off
U
دراثر رطوبت پوسیدن
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
intravitreous
U
واقع در درون رطوبت شیشهای
permeable
U
قابل عبور دادن رطوبت
unavailable water
U
رطوبت غیر قابل استفاده
permeability
U
قابلیت عبور دادن رطوبت
humectant
U
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deformation due to moisture and tempratu
U
تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
ret
U
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
damp land pit curing
U
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
hygrograph
U
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
psychrometer
U
دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
hydrotropism
U
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
batches
U
مقدار
batch
U
مقدار
value
U
مقدار
dealt
U
مقدار
values
U
مقدار
spatters
U
مقدار کم
valuing
U
مقدار
spatter
U
مقدار کم
spattered
U
مقدار کم
spattering
U
مقدار کم
extent
U
حد مقدار
quantum
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
what
U
چه مقدار
mouthfuls
U
مقدار
t value
U
مقدار تی
magnitude
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
amount
U
مقدار
amounted
U
مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
amounting
U
مقدار
amounts
U
مقدار
size
U
مقدار
sizes
U
مقدار
quantity
U
مقدار
summa
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
smidgin
U
مقدار کم
smidgen
U
مقدار کم
single valued
U
تک مقدار
volumes
U
مقدار
volume
U
مقدار
truth table
U
دو مقدار
volume discount
U
مقدار
quantities
U
مقدار
percentage
U
مقدار
deals
U
مقدار
outturn
U
مقدار
measurment
U
مقدار
scantling
U
مقدار
deal
U
مقدار
iso quant
U
مقدار
total
U
مقدار
supped
U
مقدار
supping
U
مقدار
sum
U
مقدار
mouthful
U
مقدار
percentages
U
مقدار
penny worth
U
مقدار کم
sup
U
مقدار
sups
U
مقدار
hoist
U
مقدار کشش
sufficient
U
مقدار کافی
voltaism
U
مقدار ولتاژبرق
turnover
U
مقدار فروش
threshold value
U
مقدار استانه
trace compounds
U
ترکیبات کم مقدار
constant
U
مقدار ثابت
absorbancy
U
مقدار جذب
absorbance
U
مقدار جذب
proper value
U
ویژه مقدار
absolute value
U
مقدار مطلق
transmittance
U
مقدار عبور
true value
U
مقدار حقیقی
thermal power
U
مقدار حرارتی
hoists
U
مقدار کشش
values
U
قدر مقدار
infinite quantity
U
مقدار بی نهایت
constants
U
مقدار ثابت
on a grand scale
<adv.>
U
به مقدار زیاد
in a way
<idiom>
U
به مقدار از چیزی
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
value
U
قدر مقدار
turn-over
U
مقدار فروش
hoisted
U
مقدار کشش
sales
{pl}
U
مقدار فروش
just as well
<adv.>
U
همان مقدار
equally
<adv.>
U
همان مقدار
so much
<idiom>
U
مقدار زیاد
valuing
U
قدر مقدار
initial value
U
مقدار اولیه
guest element
U
عنصر کم مقدار
quantity discount
U
مقدار تخفیف
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
quantity of labor
U
مقدار کار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com