Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
true north
U
شمال واقعی
true track
U
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
compass north
U
شمال مغناطیسی
magnetic north
U
شمال مغناطیسی
magnetic north pole
U
قطب شمال مغناطیسی
conductance
U
مقدار هدایت واقعی
employment gap
U
مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
magnetic permeance
U
مقدار هدایت مغناطیسی
vindictive damages
U
مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
northing
U
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
cambridge equation
U
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
north-east
U
شمال شرقی در شمال شرق
north east
U
شمال شرق شمال شرقی
north north east
U
میان شمال و شمال خاور
north west
U
شمال غرب شمال غربی
northeast
U
شمال شرقی شمال شرق
northwest
U
شمال غرب شمال غربی
north by cast
U
میان شمال و شمال شرقی
north-west
U
شمال غربی در شمال غرب
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter
U
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
holarctic
U
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
difference
U
تفاوت
margins
U
تفاوت
apathetic
U
بی تفاوت
diversities
U
تفاوت
margine
U
تفاوت
diversity
U
تفاوت
margin
U
تفاوت
differences
U
تفاوت
indfferent
U
بی تفاوت
exchange
U
تفاوت
discrepancy
U
تفاوت
amphoteric
U
بی تفاوت
noise margin
U
تفاوت خش
indifferent
U
بی تفاوت
exchanging
U
تفاوت
exchanges
U
تفاوت
exchanged
U
تفاوت
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
price differential
U
تفاوت قیمت
displaciment
U
تفاوت مکان
minor exchange
U
تفاوت کوچک
winning the exchang
U
تفاوت گرفتن
losing the exchange
U
تفاوت دادن
tolerance
U
تفاوت مجاز
neutral stability
U
پایداری بی تفاوت
what the odds
U
چه تفاوت میکند
inequality
U
تفاوت نامعادله
significant difference
U
تفاوت معنادار
inequalities
U
تفاوت نامعادله
tolerances
U
تفاوت مجاز
neutral equilibrium
U
تعادل بی تفاوت
product differentiation
U
تفاوت محصول
sensed difference
U
تفاوت محسوس
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
agio
U
تفاوت هزینه تسریع
they differ materially
U
تفاوت کلی با هم دارند
standard error of difference
U
خطای معیار تفاوت
rank difference correlation
U
همبستگی تفاوت رتبه ها
as cool as a cucumber
<idiom>
U
مثل یخ
[سرد و بی تفاوت]
discrepancy
U
تفاوت اشتباه در حساب
sed
U
خطای معیار تفاوت
just noticeable difference
U
کمترین تفاوت محسوس
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
jnd
U
کمترین تفاوت محسوس
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
long odds
U
تفاوت زیاد درمسابقه
by far
<idiom>
U
با تفاوت زیاد،بزرگ
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
quality
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
balance of trade
U
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
straight face
U
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
trade gap
U
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
total factor productivity
U
تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
qualities
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
to split the difference
U
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
markup
U
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
balance of trade
U
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
northerly
U
شمال
north
U
شمال
north
<adj.>
U
شمال
north
U
در شمال
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
the north pole
U
قطب شمال
north west
U
شمال باختر
ina northerly direction
U
سوی شمال
northerner
U
اهل شمال
north westerly
U
شمال غربی
north westerly
U
در شمال باختر
north-west
U
شمال غرب
compass rose
U
شمال نما
northerners
U
اهل شمال
north wind
U
باد شمال
northeast
U
شمال خاوری
true north
U
شمال جغرافیایی
true north
U
شمال حقیقی
northern
U
ساکن شمال
north
U
روبه شمال
North Pole
U
قطب شمال
northerly
U
به سمت شمال
arcturus
U
نگهبان شمال
north-east
U
شمال شرق
north western
U
شمال غربی
north-western
U
شمال غربی
north east
U
در شمال خاور
northwestern
U
شمال غربی
north easterly
U
شمال شرقی
northbound
U
عازم شمال
north-easterly
U
شمال شرقی
north
U
باد شمال
north east
U
شمال خاور
arctic
U
قطب شمال
north-westerly
U
شمال غربی
north-westerly
U
در شمال باختر
Libya
U
شمال افریقا
NW
U
شمال غربی
northwardly
U
سوی شمال
north-eastern
U
رو به شمال شرق
northeastern
U
شمال شرقی
north-eastern
U
از شمال خاوری
northeastward
U
شمال شرقی
grid north
U
شمال شبکه
epsilon bootis
U
رایت شمال
northwest
U
شمال باختری
northward
U
بسوی شمال شمالا
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
northeastern
U
مربوط به شمال شرقی
northwards
U
بسوی شمال شمالا
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
north light roof
U
بام شمال نور
NW
U
مخفف شمال غرب
norther
U
بیشتر بطرف شمال
northwardly
U
بطرف شمال شمالی
compass north
U
شمال قطب نما
north easter
U
باد شمال خاور
rubicon
U
رودی در شمال ایتالیا
northeaster
U
نسیم شمال شرقی
northeaster
U
باد شمال خاوری
ina northerly direction
U
بطرف شمال شمالا
Arctic Circle
U
مدار قطب شمال
northwester
U
باد شمال غربی
upstater
U
اهل شمال استان
northwester
U
طوفان شمال غربی
northwestwards
U
بطرف شمال غربی
ice foot
U
دیواره یخ درنواحی شمال
north wester
U
باد شمال باختر
celestial north pole
U
قطب شمال عالم
north-eastern
U
به سوی شمال شرق
smew
U
مرغابی شمال اروپاواسیا
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
northernmost
U
دورترین محل در شمال
ex post
U
واقعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com