English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols U مقاوله نامه نوشتن
porotocol of signature U مقاوله نامه امضا
protocol U مقاوله نامه نوشتن
additional protocol U مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
concordat U موافقت نامه
treaty U موافقت نامه
treaties U موافقت نامه
agreements U موافقت نامه
agreement U موافقت نامه
trade agreement U موافقت نامه تجاری
bond U تعهد موافقت نامه
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
geneva convention U موافقت نامه ژنو
arbitration agreement U موافقت نامه داوری
bretton woods agreement U موافقت نامه برتن وودز
general agreement on tariff & trade (gat U موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
escrow U موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
prolegomenous U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
proforma U مقدماتی
introductory U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
tentative U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
preparative U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
preludial U مقدماتی
precursive U مقدماتی
elemental U مقدماتی
elementary U مقدماتی
introductive U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
first U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
prolusory U مقدماتی
preliminary U دور مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
preliminaries U امتحان مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
elementary U مقدماتی پایهای
preliminary U امتحان مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
basics U اساسی مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
basic U اساسی مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
primary U ابتدایی مقدماتی
primary U مقدماتی نخستین
preliminary works U کارهای مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling U اسید شویی مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
pre load U بار کردن مقدماتی
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
prolusion U اثر هنری مقدماتی
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
congeniality U موافقت
agreeability U موافقت
sympathies U موافقت
sympathy U موافقت
accompt U موافقت
entente U موافقت
ententes U موافقت
ententes cordiales U موافقت
approval U موافقت
agreeableness U موافقت
accommodating U موافقت
approbation U موافقت
assentation U موافقت
concurrence U موافقت
accordance U موافقت
agreement U موافقت
settle for <idiom> U موافقت با
accords U موافقت
union U موافقت
unions U موافقت
acquiescence U موافقت
keeping U موافقت
agreements U موافقت
accord U موافقت
accorded U موافقت
adhesion U موافقت
congruity U موافقت
consents U موافقت
consenting U موافقت
understandings U موافقت
understanding U موافقت
consentaneity U موافقت
consented U موافقت
consent U موافقت
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
accord U موافقت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com