Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interpreter
U
مفسر عکس هوایی مفسر
interpreters
U
مفسر عکس هوایی مفسر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scholiast
U
مفسر مفسر اثار ادبی کهن
characteristic
U
مفسر
interpreter
U
مفسر
interpreters
U
مفسر
paraphraser
U
مفسر
paraphrast
U
مفسر
commentator
U
مفسر
expounder
U
مفسر
annotator
U
مفسر
explicator
U
مفسر
exegete
U
مفسر
glossographer
U
مفسر
commentators
U
مفسر
glossator
U
مفسر
characteristically
U
مفسر
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
image interpreter
U
مفسر عکس
mystagogue
U
مفسر اسرار دین
spotter
U
کمک مفسر رادیویی
Perl
U
زبان برنامه نویسی مفسر
declarative statement
U
عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
practical extraction and report language
U
زبان برنامه نویسی مفسر
declaration
U
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
declarations
U
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
interpretative
U
کدی که توسط نامه مفسر به کار می رود
interprets
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpreting
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpret
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpreted
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
cross reference generator
U
بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
common
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
commonest
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
commoners
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
run duration
U
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air position
U
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift
U
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
atmospheric
U
هوایی
air strike
U
تک هوایی
pneumatic
U
هوایی
air attack
U
تک هوایی
skyway
U
پل هوایی
air drawn
U
هوایی
aerial
U
هوایی
air lane
U
خط هوایی
stuffiness
U
بد هوایی
AA
U
ضد هوایی
overhead conductor
U
خط هوایی
airborne
U
هوایی
air built
U
هوایی
air head
U
سر پل هوایی
aery
U
هوایی
overhead
U
هوایی
overpasses
U
پل هوایی
air raid
U
تک هوایی
overhead line
U
خط هوایی
aviation medicine
U
طب هوایی
air raids
U
تک هوایی
raids
U
تک هوایی
aerobic
U
هوایی
overpass
U
پل هوایی
air
U
هوایی
overhead roadway
U
پل هوایی
aired
U
هوایی
anti aircraft
U
ضد هوایی
aerial line
U
خط هوایی
airs
U
هوایی
flying bridge
U
پل هوایی
aerobics
U
هوایی
aerials
U
هوایی
airhead line
U
خط سر پل هوایی
airy
U
هوایی
raiding
U
تک هوایی
raided
U
تک هوایی
strike
U
تک هوایی
raid
U
تک هوایی
linear distance
U
خط هوایی
over-pass
U
پل هوایی
strikes
U
تک هوایی
acclimatization
U
هم هوایی
overhead transmission line
U
خط انتقال هوایی
air attack
U
حمله هوایی
skyrocket
U
موشک هوایی
lanes
U
خط سیر هوایی
skyrocketed
U
موشک هوایی
lane
U
خط سیر هوایی
dolly
U
هدف کش هوایی
air terminal
U
ترمینال هوایی
air command
U
یکان هوایی
air chief marshal
U
سپهبد هوایی
air terminals
U
ترمینال هوایی
marshal of the air force
U
ارتشبد هوایی
fly
U
توپ هوایی
air capacitor
U
خازن هوایی
air burst
U
ترکش هوایی
dollies
U
هدف کش هوایی
air strike
U
حمله هوایی
air command
U
فرماندهی هوایی
skyrocketing
U
موشک هوایی
open wire
U
سیم هوایی
aerial port
U
لنگرگاه هوایی
aerogramme
U
نامهء هوایی
open wire line
U
خط سیمی هوایی
aerogram
U
نامهء هوایی
overhead conductor
U
سیم هوایی
aerily
U
بطور هوایی
aerial supply
آماد هوایی
overhead line
U
سیمکشی هوایی
aerial reconnaissance
U
شناسایی هوایی
aerial navigation
U
ناوبری هوایی
aerial port
U
باراندازی هوایی
aerial pickets
U
گشت هوایی
aerial pickets
U
پیکه هوایی
air attache
U
وابسته هوایی
skyrockets
U
موشک هوایی
overhead roadway
U
جاده هوایی
aerial burst
U
ترکش هوایی
aerial burst
U
انفجار هوایی
aerial circuit
آنتن هوایی
aerial delivery
U
پرتاب هوایی
air ambulance
U
امبولانس هوایی
aerial observation
U
دیدبانی هوایی
air observation
U
دیدبانی هوایی
aerial perspective
U
نمای هوایی
aeronautical mile
U
میل هوایی
aerial radar
U
رادار هوایی
air photograph
U
عکس هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com