Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hubristic
U
مغرورانه اهانت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contumeliously
U
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
contumelious
U
اهانت کننده
conceitedly
U
مغرورانه
lofty
U
مغرورانه
consequentially
U
مغرورانه
insolently
U
مغرورانه
haughtily
U
مغرورانه
contemptuous
U
مغرورانه
vain
U
مغرورانه بطور بیهوده
off one's high horse
<idiom>
U
تحقیرآمیز و مغرورانه عمل نکردن
smirking
U
لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirk
U
لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirks
U
لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirked
U
لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
contempt
U
اهانت
misprize
U
اهانت
scorn
U
اهانت
impertinence
U
اهانت
despite
U
اهانت
scorned
U
اهانت
scorning
U
اهانت
scorns
U
اهانت
disdain
U
اهانت
disdained
U
اهانت
insolence
U
اهانت
disdaining
U
اهانت
disdains
U
اهانت
contumely
U
اهانت
impertinency
U
اهانت
to badmouth
U
اهانت زدن
offense
U
اهانت توهین
disdianful
U
اهانت امیز
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
baffles
U
پریشانی اهانت
scorned
U
اهانت کردن
sniffy
U
اهانت امیز
baffle
U
پریشانی اهانت
scorning
U
اهانت کردن
baffled
U
پریشانی اهانت
scorn
U
اهانت کردن
scorns
U
اهانت کردن
treat with insolence
U
اهانت کردن به
floutingly
U
ازروی اهانت
offenses
U
اهانت توهین
disrespect
U
بی حرمتی اهانت
hubristic
U
اهانت امیز
offence
U
اهانت توهین
flouts
U
اهانت کردن
disdainful
U
اهانت اور
humiliatory
U
اهانت امیز
contemptuous
U
اهانت امیز
flouting
U
اهانت کردن
flouted
U
اهانت کردن
baffling
U
پریشانی اهانت
scornful
U
اهانت امیز
asperse
U
اهانت وارداوردن
flout
U
اهانت کردن
offensively
U
بطور اهانت امیز
offensiveness
U
اهانت امیزی بدی
offensives
U
اهانت امیز تهاجمی
No harm meant!
U
قصد اهانت ندارم!
sniffish
U
بطور اهانت امیز
offensive
U
اهانت امیز تهاجمی
injuriously
U
بطور اهانت امیز
No offence!
U
قصد اهانت ندارم!
contempt
[criminal offence]
U
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
U
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
smear word
U
عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
scoffs
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
That's a bit much!
<idiom>
U
این اهانت است !
[اصطلاح روزمره]
Things can't remain this way.
<idiom>
U
این اهانت است !
[اصطلاح روزمره]
to look at somebody with contempt
U
به کسی با اهانت
[تحقیر آمیز]
نگاه کردن
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
contempt
U
در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
flout
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
flouting
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted
U
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
humiliates
U
تحقیر کردن اهانت کردن به
humiliated
U
تحقیر کردن اهانت کردن به
humiliate
U
تحقیر کردن اهانت کردن به
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com