English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wire gauge U معیار ضخامت سیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
scitovsky double criterion U معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
third dimension U ضخامت
strokes U 1-ضخامت
stroke U 1-ضخامت
stroked U 1-ضخامت
diameters U ضخامت
stroking U 1-ضخامت
diameter U ضخامت
thickness U ضخامت
fictitious thickness U ضخامت فرضی
aromor thickness U ضخامت زره
thickness of a wall U ضخامت دیوار
web thickness U ضخامت جان
thickness gauge U ضخامت سنج
fictitious thickness U ضخامت فرضی
thickening U افزایش ضخامت
effective thickness of a wall U ضخامت موثر دیوار
carpet thinckness U کلفتی یا ضخامت فرش
g U ضخامت قطر سوراخ
flat bow U کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
gauge U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauges U ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
line gauge U وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
wire gauge U مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
standard U معیار
gauges U معیار
standards U معیار
paragon U معیار
received U معیار
paragons U معیار
canonical U معیار
rate of dosage U معیار
dimension U معیار
tests U معیار
yardsticks U معیار
sample U معیار
sampled U معیار
yardstick U معیار
touchstones U معیار
touchstone U معیار
norms U معیار
norm U معیار
criterion U معیار
gauge U معیار
gauged U معیار
dimensions U معیار
test U معیار
benchmarks U معیار
benchmark U معیار
tested U معیار
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
standard deviation U انحراف معیار
criterion of degeneracy U معیار تبهگنی
standard score U نمره معیار
sigma score U نمره معیار
standard error U خطای معیار
standard stimulus U محرک معیار
STDs U مخفف معیار
standardization U معیار گیری
system standard U معیار سیستم
sigma U انحراف معیار
gray code U معیار GREY
gauged U مقیاس معیار
pareto criterion U معیار پاراتو
standard U یکسان معیار
STD U مخفف معیار
gauge U مقیاس معیار
g U نمونه معیار
standards U یکسان معیار
gauges U مقیاس معیار
standard of living U معیار زندگی
standards of living U معیار زندگی
stroking U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
strokes U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroked U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
standard error of estimate U خطای معیار براورد
sed U خطای معیار تفاوت
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
air quality criterion U معیار کیفیت هوا
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
criterion U معیار نشان قطعی
standard error of mean U خطای معیار میانگین
sigmagram U نگاره نمرات معیار
sm U خطای معیار میانگین
anta U [پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
standard progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج معیار
SE U خطای معیار اندازه گیری
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
sd U انحراف معیار گروه نمونه
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
carats U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
carat U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard U زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
negligence U اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com