English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conciliatory measures U معیارهای مصالحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
welfare criteria U معیارهای رفاه
double standards U معیارهای متناقض
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
compromises U مصالحه
reconciliation U مصالحه
composition U مصالحه
compositions U مصالحه
amicable settlement U مصالحه
conciliation U مصالحه
compromising U مصالحه
compromise U مصالحه
conciliatory U مصالحه
reconciliatory U مصالحه امیز
conciliatory proceedings U جریان مصالحه
optional conciliation U مصالحه اختیاری
compromis U مصالحه کردن
compromis U مصالحه تراضی
accords U مصالحه پیمان
uncompromising U مصالحه ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
amicably U به طور مصالحه
board of conciliation U هیات مصالحه
accorded U مصالحه پیمان
accord U مصالحه پیمان
buy off U باپول مصالحه کردن
compromise U توافق مصالحه کردن
imparlance U مهلت برای مصالحه
compromises U توافق مصالحه کردن
compromising U توافق مصالحه کردن
to split the difference U میانه را گرفتن مصالحه کردن
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
conciliation U مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
technical standards U معیارهای فنی استانداردهای فنی
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
meet half way U مصالحه کردن سازش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com