Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phosphor
U
معمولا اشعه الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guns
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
electron beam
U
اشعه الکترونی
electron ray
U
اشعه الکترونی
electron beam welding
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
welding by electron beam
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam generator
U
مولد اشعه الکترونی
density of an electron beam
U
چگالی اشعه الکترونی
electron beam cutting
U
برش با اشعه الکترونی
electron beam focusing
U
تمرکز دهی اشعه الکترونی
beam current at a specified point
U
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun
U
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron beam recording
U
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
y plates
U
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
electron multiplier
U
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
non interlaced
U
سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
radiolucency
U
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
computer
U
حسابگر الکترونی
tube
U
لامپ الکترونی
tubes
U
لامپ الکترونی
electron lens
U
عدسی الکترونی
electron lens
U
لنز الکترونی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
electron hole
U
حفره الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron particle
U
ذره الکترونی
electron gun
U
تفنگ الکترونی
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
computers
U
حسابگر الکترونی
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electron tube
U
لامپ الکترونی
electron theory
U
تئوری الکترونی
electron telescope
U
تلسکوپ الکترونی
electron shower
U
رگبار الکترونی
electron sheath
U
پوسته الکترونی
electron physics
U
فیزیک الکترونی
electron mirror
U
اینه الکترونی
electron wave
U
موج الکترونی
electron microscope
U
میکروسکپ الکترونی
electronic current
U
جریان الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
electronic flash
U
فلاش الکترونی
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electronic density
U
چگالی الکترونی
electron microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electron flow
U
جریان الکترونی
electron current
U
جریان الکترونی
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
electron camera
U
دوربین الکترونی
barrier layer
U
بند الکترونی
electron capture
U
ربایش الکترونی
electron capture
U
جاذبه الکترونی
electron avalanche
U
بهمن الکترونی
electron cloud
U
ابر الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
electron could
U
ابر الکترونی
electron cutting
U
برش الکترونی
electron density
U
چگالی الکترونی
electron diffraction
U
پراش الکترونی
gun
U
تفنگ الکترونی
guns
U
تفنگ الکترونی
electron configuration
U
ارایش الکترونی
electron beam
U
پرتوی الکترونی
electron gas
U
گاز الکترونی
electron cascade
U
ابشار الکترونی
electron disintegration
U
فرو ریزش الکترونی
forbidden transition
U
جهش الکترونی ممنوع
electron microscope
U
ذره بین الکترونی
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
eniac
U
ماشین حساب الکترونی
gas filled valve
U
لامپ الکترونی گازی
multidentate atom
U
اتم چند الکترونی
barrier layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
depletion layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
ordinarily
U
معمولا"
piped
U
معمولا
usu
U
معمولا
pipe
U
معمولا
normally
U
معمولا"
in an ordinary way
U
معمولا
as a rule
U
معمولا
generally
U
معمولا
usually
U
معمولا
electron beam deflection system
U
سیستم شکست پرتو الکترونی
thermoelectron
U
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
output circuit
U
مدار خروجی لامپ الکترونی
input circuit
U
مدار ورودی لامپ الکترونی
one for one
U
معمولا اسمبلر
mu
U
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
applications
U
معمولا به صورت نوشته
normally closed contact
U
اتصال معمولا بسته
application
U
معمولا به صورت نوشته
normally open contact
U
اتصال معمولا باز
halt
U
معمولا با روشهای خارجی
as a rule
<idiom>
U
معمولا ،طبق عادت
four address instruction
U
معمولا: محل دو عملوند
at large
U
به طور کلی
[معمولا]
halts
U
معمولا با روشهای خارجی
halted
U
معمولا با روشهای خارجی
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
print
U
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
bezant
U
پولک گردی که معمولا از طلااست
prints
U
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
hand-out
<idiom>
U
پاداش ،معمولا از طرف دولت
printed
U
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
home
U
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
products customarily found in a pharmacy
U
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
cleanup
U
توپزن چهارم که معمولا قوی است
homes
U
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
to pass go orrun current
U
معمولا مورد قبول واقع شدن
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
radiation
U
اشعه
deflected
U
یا اشعه
deflect
U
یا اشعه
deflects
U
یا اشعه
rays
U
اشعه ها
ray
U
اشعه
deflecting
U
یا اشعه
applies
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
burn up
<idiom>
U
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
apply
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
ultra high magnetic field
U
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
deflection defocusing
U
پریشانی اشعه
microwave radiation
U
اشعه میکروموجی
radiation sickness
U
بیماری اشعه
xrays
U
اشعه ایکس
electron beam
U
اشعه الکترون
xrays
U
اشعه مجهول
x rays
U
اشعه ایکس
gamma ray
U
اشعه گاما
ion beam
U
اشعه یونی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
reseau
U
اخراج اشعه
roentgen ray
U
اشعه مجهول
roentgen rays
U
اشعه رنتگن
silvery rays
U
اشعه نقرهای
rays of light
U
اشعه نور
X-rays
U
اشعه ایکس
ultraviolet ray
U
اشعه فرابنفش
x radiation
U
اشعه ایکس
x ray
U
اشعه مجهول
x ray
U
اشعه ایکس
x ray beam
U
اشعه رونتگن
gamma radiation
U
اشعه گاما
canal rays
U
اشعه مجرایی
X-rayed
U
اشعه رونتگن
X-raying
U
اشعه ایکس
X-raying
U
اشعه رونتگن
beta rays
U
اشعه بتا
beta ray
U
اشعه بتا
beta radiation
U
اشعه بتا
gamma
U
اشعه گاما
beam width
U
پهنای اشعه
gammas
U
اشعه گاما
laser
U
اشعه لیزر
alpha rediation
U
اشعه الفا
alpha rays
U
اشعه الفا
actinic rays
U
اشعه فعال
flashback
U
بازتاب اشعه
flashbacks
U
بازتاب اشعه
cathode ray oscillograph
U
اشعه کاتدیک
gamma rays
U
اشعه گاما
lasers
U
اشعه لیزر
ray
U
اشعه تابشی
X-ray
U
اشعه ایکس
cosmicray
U
اشعه کیهانی
X-ray
U
اشعه رونتگن
X-rayed
U
اشعه ایکس
beam cutoff
U
قطع اشعه
cathode rays
U
اشعه کاتدی
cosmic rays
U
اشعه کیهانی
We do not usually go places that cost a lot of money.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
wet weight
U
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
infrared ray
U
اشعه فرو سرخ
cathode ray tude
U
لوله اشعه کاتدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com