English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
late-Modern architecture U [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
German Order U سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
Ionic Order U [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
industrial water U اب صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial U صنعتی
technical U صنعتی
high wrought U صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
industrialization U صنعتی سازی
industrializing U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
industrializes U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrialises U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی کردن
trade effluent U فضولات صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
plant U واحد صنعتی
plants U واحد صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
artless U غیر صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
art casting U ریخته گری صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
range U یک خانه یا تعدادی خانه
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
architectonics U فن معماری
building construction U معماری
face work U معماری
architectural U معماری
architecture U معماری
plumb rule U خط کش معماری
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
environment architecture U معماری محوطه
entablature U پیشانی در معماری
environment architecture U معماری محیط
display architecture U معماری نمایشی
interior architecture U معماری داخلی
style of architecture U سبک معماری
architectural terms U اصطلاحات معماری
chinese architecture U معماری چینی
architectural U وابسته به معماری
open architecture U معماری باز
network architecture U معماری شبکه
monumental architecture U معماری با عظمت
landscape architecture U معماری طبیعت
architecture U هنر معماری
computer architecture U معماری کامپیوتر
scutch U تیشه معماری
egyptian architecture U معماری مصری
achaemenid architecture U معماری هخامنشی
Islamic architecture U معماری اسلامی
earth architecture U معماری خشتی
order U سبک معماری
order U نظام معماری
Assyrian architecture U معماری آشوری
defensive architecture U معماری نظامی
architectonic U دانش معماری
Conceptual architecture U معماری ادراکی
Kinetic architecture U معماری جنبشی
Babylonian architecture U معماری بابلی
Cistercian U معماری رهبانی
Jesuit architecture U معماری مجزایی
architect U معماری کردن
interion architecture U معماری داخلی
chiyjah U معماری هنری
Cretan architecture U معماری کرتی
chujjah U معماری هنری
earth-work architecture U معماری خشتی
Greek architecture U معماری یونانی
GEAM U گروه معماری
Green architecture U معماری سبز
architects U معماری کردن
figurative architecture U معماری مشجر
Estruscan architecture U معماری اتروسکی
Egyptian architecture U معماری مصری
Experimental architecture U معماری تجربی
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
Gothic U سبک معماری گوتیک
ecological architecture U معماری بوم شناختی
Orinthian Order U معماری کلاسیک [در یونان و رم]
herring bone U معماری یا طرح چپ و راست
gorgerian U [سر گلویی ستون] [معماری]
French Order U سبک معماری فرانسوی
Fantastic architecture U معماری غیر عادی
Jacobethan U احیای معماری جاکوبی
landscape architecture U معماری ارایش زمین
Coptic architecture U معماری مسیحیان مصر
Hindoo U سبک هندو [معماری]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com