English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
witting U معلومات دانش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
information U معلومات
qualifications U معلومات
information test U ازمون معلومات
information U معلومات اگاهگان
knowledge representation U نمایش معلومات
knowledge engineering U مهندسی معلومات
information U معلومات معیطات
knowledge acquisition U کسب معلومات
knowledge base U پایگاه معلومات
know how U معلومات خاص
background U معلومات قبلی
accomplishments U معلومات هنرها
backgrounds U معلومات قبلی
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
smattering U معلومات دست وپاشکسته
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
input data U معلومات یا دادههای ورودی
brush up U معلومات خود را تجدیدکردن
sphere U دایره معلومات احاطه کردن
spheres U دایره معلومات احاطه کردن
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
To perfect oneself in a foreign language . U معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
weisenheimer U کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
wisenheimer U کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
encyclopedist U دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
sherlu U اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
gramarey U دانش
kenning U دانش
gramarye U دانش
scholarship U دانش
scholarships U دانش
gramary U دانش
science U دانش
sciences U دانش
know how U دانش
knowledge U دانش
knowledge U دانش
realizing U دانش
understanding U دانش
wisdom U دانش
know-how U دانش
cognisance [British] U دانش
cognition U دانش
realising [British] U دانش
knowledge representation U بازنمود دانش
knowledge engineer U مهندسی دانش
normal school U دانش سرا
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge domain U قلمرو دانش
knowing faculty U قوه دانش
grader U دانش اموز
knowledge representation U نمایش دانش
in ken U د رحدود دانش
organum U وسیله دانش
kith U دانش و معرفت
knowlege representation U نمایش دانش
philomath U دانش پرست
photology U دانش روشنایی
polyhistor U دانش بسیار
polymathy U دانش زیاد
schoolfellow U کسب دانش
to a knowledge U دانش اندوختن
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
physical science U دانش مادی
life sciences U دانش زیستی
patrons of learning U دانش پروران
pansophism U دانش مطلق
onomastics U دانش نام
technical know how U دانش فنی
maieutic U دانش مامایی
teacher's college U دانش سرا
ominscience U دانش بی پایان
omniscience U دانش بی پایان
life science U دانش زیستی
pupils U دانش اموز
postgraduates U دانش اموخته
treatise U دانش نویسه
schoolboy U دانش اموز
schoolboys U دانش اموز
learning U دانش یادگیری
erudition U فضل و دانش
aeronautics U دانش هوانوردی
alumnus U دانش اموخته
academy U انجمن دانش
treatises U دانش نویسه
pupil U دانش اموز
letter U معرفت دانش
postgraduate U دانش اموخته
letters U معرفت دانش
student U دانش اموز
students U دانش اموز
academies U انجمن دانش
an encourouges of science U دانش پرور
educates U دانش اموختن
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوتر
thermodynamics U دانش دماپویایی
educating U دانش اموختن
scholar U دانش پژوه
architectonic U دانش معماری
strikers U دانش اموز
smattering U دانش سطحی
striker U دانش اموز
educate U دانش اموختن
schooling U کسب دانش
scholars U دانش پژوه
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
knowledge U نرم افزاری که دانش
old boy U دانش آموز پیشین
summa U اثار دانش بشری
old boys U دانش آموز پیشین
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
statics U دانش پایداری نیروها
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
phonics U دانش صدا وپژواک
academician U عضو انجمن دانش
technology U دانش فنی تکنولوژی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
geogeny U دانش زمین پیدایی
geogony U دانش زمین پیدایی
gynecology U دانش امراض زنانه
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
technologies U دانش فنی تکنولوژی
logic U دانش تفکرات و دلایل
cardiology U دانش قلب شناسی
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
geology U دانش زمین شناسی
paleology U دانش چیزهای کهنه
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
nonrated man U دانش اموز دریایی
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
acodemian U عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
lore U دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
misology U بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
No less than half the students failed the test. U کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
opto electronics U تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
to make a p of one's learing U دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
academically U چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
egg bound U صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
intellectualist U کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
c U استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
information U دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
articled U کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
athenaeum U انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum U انجمن ادبی انجمن دانش
recruit U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
lockers U قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
locker U قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com