English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
average costs U معدل هزینه کل محصولات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
meaner U معدل
mean U معدل
averaged U معدل
average U معدل
averages U معدل
meanest U معدل
averaging U معدل
medium U معدل
norms U معدل
norm U معدل
mediums U معدل
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
averages U معدل میانگین
averages U معدل گرفتن
averaged U معدل گرفتن
averaging U معدل گرفتن
averaged U معدل میانگین
averaging U معدل میانگین
standard error U خطای معدل
flywheel U چرخ معدل
flywheels U چرخ معدل
average U معدل میانگین
average U معدل گرفتن
celestial equator U معدل النهار
scored U نشان معدل
scores U نشان معدل
score U نشان معدل
meaner U معدل معنی دادن
equatorial mounting U استقرار معدل النهاری
lower water datum U معدل پس رفت اب دریا
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
mean U معدل معنی دادن
meanest U معدل معنی دادن
f U معدل یک هزارم یک میلینیوم میلیون
composite average U معدل امتیاز بازیگر بولینگ
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
input output table U و محصولات
waste product U محصولات زائد
agricultural products U محصولات کشاورزی
primary products U محصولات اولیه
break bulk U تفکیک محصولات
raw products U محصولات ناتمام
raw products U محصولات اولیه
designs U طراحی محصولات
primary products U محصولات پایه
home product U محصولات داخلی
joint products U محصولات مشترک
design U طراحی محصولات
home product U محصولات ملی
domestic products U محصولات داخلی
production adviser مشاوره محصولات
cash crops U محصولات نقدی مانند
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
product planning U برنامه ریزی محصولات
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
by product recovery U بازده محصولات فرعی
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
production U تولید حجم بزرگ محصولات
productions U تولید حجم بزرگ محصولات
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
adobe U شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
Chad U محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
assembles U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assemble U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
vendor U مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendors U مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
agribusiness U تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
tabs U هزینه
mise U هزینه
disbursement U هزینه
goings-on U هزینه ها
eight bit system U کم هزینه
benefit cost analysis U هزینه
expenditures U هزینه ها
overall cost U هزینه کل
outlays U هزینه
outgo U هزینه
tab U هزینه
outlay U هزینه
cost U هزینه
outgoings U هزینه
out goings U هزینه
expense U هزینه
outgoing U هزینه
levies U هزینه
levied U هزینه
at someone expense U به هزینه
at the expence of U به هزینه
tolls U هزینه
charge U هزینه
cost expenditure U هزینه
cost benefit ratio U هزینه
toll U هزینه
levy U هزینه
battels U هزینه
total cost U هزینه کل
overhead expenses U به هزینه
levying U هزینه
vouchers U هزینه
voucher U هزینه
light expense U هزینه کم
charges U هزینه
expenditure U هزینه
tolling U هزینه
initial cost U هزینه اولیه
gross expenditure U هزینه ناخالص
freightage U هزینه حمل
handing charge U هزینه باربری
household expenditure U هزینه خانوار
incremental cost U هزینه اضافی
incremental cost U هزینه نهایی
cost function U تابع هزینه
historical costs U هزینه واقعی
historical costs U هزینه اولیه
incremental cost U هزینه نهائی
indirect cost U هزینه غیرمستقیم
indirect materials U هزینه موادغیرمستقیم
income and expenditure U درامد و هزینه
extra cost U هزینه اضافی
cost push U فشار هزینه
cost to entry U هزینه ورود
cost variance U نوسانات هزینه
costs of proceedings U هزینه دادرسی
current expenditure U هزینه جاری
debit note U سند هزینه
incremental cost U هزینه نهایی
decreasing cost U هزینه نزولی
defrayal U تحمل هزینه
grant in aid U کمک هزینه
cost of reproduction U هزینه بازسازی
cost of removal U هزینه جابجایی
cost center U تمرکز هزینه
cost curve U منحنی هزینه
cost estimate U براورد هزینه
cost indexes U شاخص هزینه
cost of construction U هزینه ساختمان
cost of distribution U هزینه توزیع
at the expense of recovery U در هزینه های بازیابی
cost of production U هزینه تولید
differential cost U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
direct cost U هزینه مستقیم
to currail expensee U از هزینه کاستن
family expenditure U هزینه خانواده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com