Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inurement
U
معتاد سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
hophead
U
معتاد
addicts
U
معتاد
wont
U
معتاد به
wont
U
معتاد
confirmed
U
معتاد
accustomed
U
معتاد
dopes
U
معتاد
addict
U
معتاد
used
U
معتاد
dope
U
معتاد
habitue
U
معتاد
inveterate
U
معتاد
habitual
U
معتاد
addicted
U
معتاد
wonted
U
معتاد
to addict oneself
U
معتاد
inure or en
U
معتاد کردن
hyping
U
معتاد به موادمخدره
customizing
U
معتاد کردن
given
U
معتاد datum
wino
U
معتاد به شراب
customised
U
معتاد کردن
addicts
U
: خو گرفته معتاد
workaholic
U
معتاد به پرکاری
addict
خو گرفته معتاد
customises
U
معتاد کردن
customising
U
معتاد کردن
customize
U
معتاد کردن
customized
U
معتاد کردن
customizes
U
معتاد کردن
couch potatoes
U
معتاد به تلویزیون
accustom
معتاد شدن
hophead
U
شخص معتاد
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
accustoming
U
معتاد ساختن
hype
U
معتاد به موادمخدره
workaholics
U
معتاد به پرکاری
hypes
U
معتاد به موادمخدره
accustoms
U
معتاد ساختن
addicted to nicotine
<adj.>
U
معتاد به نیکوتین
accustom
U
معتاد ساختن
hyped
U
معتاد به موادمخدره
addictive
U
معتاد کننده
hyped up
U
معتاد به موادمخدره
scotopia
U
چشمهای معتاد بتاریکی
bibber
U
ادم معتاد به مشروب
sappy
U
کودن معتاد به مشروبات
landlubbers
U
معتاد بزندگی بری
landlubber
U
معتاد بزندگی بری
dreamful
U
معتاد بخواب دیدن
disaccustom
U
غیر معتاد ساختن
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
somnambulant
U
معتاد به راه رفتن در خواب
inure
U
معتاد کردن موجب شدن
inured
U
معتاد کردن موجب شدن
inures
U
معتاد کردن موجب شدن
inuring
U
معتاد کردن موجب شدن
somnambular
U
معتاد به راه رفتن در خواب
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
horsy
U
معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
horsey
U
وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
retortion
U
خم سازی
flection
U
خم سازی
individualizing
U
تک سازی
individualizes
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
individualization
U
تک سازی
bridgework
U
پل سازی
idolization
U
بت سازی
individualised
U
تک سازی
individualises
U
تک سازی
padding
U
له سازی
individualising
U
تک سازی
individualize
U
تک سازی
stylization
U
مد سازی
individuation
U
تک سازی
bridge building
U
پل سازی
truncation
U
بی سر سازی
pavements
U
کف سازی
pavement
U
کف سازی
flooring
U
کف سازی
repk lection
U
پر سازی
compaction
U
تو پر سازی
local anasthesia
U
سر سازی
retortion
U
کج سازی
deflexion
U
خم سازی
replacements
U
جانشین سازی
confectionary
U
شیرینی سازی
replacement
U
جانشین سازی
universalization
U
همگانی سازی
conceptualization
U
مفهوم سازی
extinction
U
خاموش سازی
bonification
U
به سازی محیط
wording
U
عبارت سازی
computer simulation
U
شبیه سازی
abbreviation
U
کوته سازی
abbreviations
U
کوته سازی
the d.
U
فن شبیه سازی
solution
U
چاره سازی
christianization
U
عیسوی سازی
stripping
U
برهنه سازی
coking chamber
U
اطاقک کک سازی
typification
U
علامت سازی
curtailment
U
کوتاه سازی
coking period
U
زمان کک سازی
coking time
U
زمان کک سازی
compaction
U
فشرده سازی
compactions
U
فشرده سازی
mutilation
U
معیوب سازی
road bed
U
زیر سازی
separating
U
جدا سازی
solutions
U
چاره سازی
coordination
U
هماهنگ سازی
test construction
U
ازمون سازی
verthrow
U
سرنگون سازی
beadwork
U
تسبیح سازی
balladry
U
تصنیف سازی
arching
U
طاق سازی
smoothing
U
صاف سازی
saccharification
U
قند سازی
reviviscence
U
زنده سازی
retrenchment
U
مستحکم سازی
dazzlement
U
خیره سازی
viniculture
U
شراب سازی
de energize
U
بی برق سازی
de escalation
U
محدود سازی
deactivation
U
بی اثر سازی
deallocation
U
ازاد سازی
debilitation
U
ناتوان سازی
bedevilment
U
شیطان سازی
versification
U
قافیه سازی
versification
U
نظم سازی
cooperage
U
چلیک سازی
bellfounding
U
زنگ سازی
belittlement
U
کم ارزش سازی
packing
U
فشرده سازی
countersink
U
خزینه سازی
displacement
U
جانشین سازی
depletion
U
تهی سازی
rustication
U
دهاتی سازی
rejuvenation
U
جوان سازی
cooperage
U
پیت سازی
vaporization
U
بخار سازی
crystallization
U
بلور سازی
curriery
U
چرم سازی
dactyliography
U
نگین سازی
verbalization
U
فعل سازی
canalization
U
کانال سازی
trituration
U
نرم سازی
capitalization
U
سرمایه سازی
canalization
U
ابراه سازی
carbonize
U
کربن سازی
carcassing
U
اسکلت سازی
carnification
U
گوشت سازی
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
trituration
U
پودر سازی
canalization
U
مجرا سازی
rubefaction
U
قرمز سازی
transposition
U
جابه جا سازی
transposition
U
پس وپیش سازی
calico printing
U
چیت سازی
relocation
U
جابجا سازی
simulations
U
همانند سازی
simulation
U
شبیه سازی
simulation
U
فاهر سازی
simulation
U
همانند سازی
simulations
U
شبیه سازی
capital building
U
سرمایه سازی
simulations
U
فاهر سازی
notification
U
اگاه سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com