Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radiographic inspection
U
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiography
U
رادیوگرافی
investigations
U
تحقیق بررسی
investigation
U
تحقیق بررسی
surveys
U
تحقیق بررسی
surveyed
U
تحقیق بررسی
survey
U
تحقیق بررسی
researching
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
research
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
to see into
U
تحقیق کردن معاینه کردن
coroner
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inference
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inferences
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edited
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
observation
U
معاینه
observations
U
معاینه
inspect
U
معاینه
inspected
U
معاینه
inspecting
U
معاینه
inspects
U
معاینه
inspection
U
معاینه
observantion
U
معاینه
examination
U
معاینه
examinations
U
معاینه
seach
U
معاینه کردن
mental examination
U
معاینه روانی
look over
U
معاینه کردن
examinations
U
رسیدگی معاینه
site inspection
U
معاینه محل
examinations
U
معاینه کردن
postmortem
U
معاینه پس از مرگ
tests
U
معاینه کردن
abdominoscopy
U
معاینه شکم
observing
U
معاینه کردن
gastroscopy
U
معاینه معده
examination
U
بازرسی معاینه
checkup
U
معاینه عمومی
check up
U
معاینه کردن
examination
U
رسیدگی معاینه
examinations
U
بازرسی معاینه
auscultate
U
معاینه کردن
tested
U
معاینه کردن
to see eye to eye
U
معاینه دیدن
psychiatric examination
U
معاینه روانپزشکی
palpation
U
معاینه با دست
radiographic inspection
U
معاینه رونتگن
observe
U
معاینه کردن
examination
U
معاینه کردن
visit
U
مسافرت معاینه
visited
U
مسافرت معاینه
visits
U
مسافرت معاینه
inspection
U
بازدید معاینه
observed
U
معاینه کردن
otoscopy
U
معاینه گوش
observes
U
معاینه کردن
palp
U
معاینه بساوشی
retinoscopy
U
معاینه شبکیه
palpate
U
معاینه بساوشی
test
U
معاینه کردن
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
observations
U
معاینه وبررسی کردن
introspectively
U
بطریق معاینه نفس
observation
U
معاینه وبررسی کردن
ophthalmoscopy
U
معاینه چشم و شبکیه
rhinoscopy
U
معاینه بینی و حنجره
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
laryngoscope
U
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy
U
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination
U
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
quests
U
تحقیق
inquiries
U
تحقیق
scholarships
U
تحقیق
scholarship
U
تحقیق
researched
U
تحقیق
quest
U
تحقیق
studying
U
تحقیق
study
U
تحقیق
studies
U
تحقیق
checking
U
تحقیق
inquirendo
U
تحقیق
indagation
U
تحقیق
ascertainment
U
تحقیق
verification
U
تحقیق
investigations
U
تحقیق
scrutiny
U
تحقیق
investigation
U
تحقیق
researching
U
تحقیق
rummaging
U
تحقیق
research
U
تحقیق
researches
U
تحقیق
rummages
U
تحقیق
inquiry
U
تحقیق
rummaged
U
تحقیق
rummage
U
تحقیق
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
to rummage
U
تحقیق کردن
verified
U
تحقیق کردن
check
U
تحقیق کردن
inspecting
U
تحقیق بازرسی
inspecting
U
تحقیق کردن
inspected
U
تحقیق بازرسی
inspected
U
تحقیق کردن
inspect
U
تحقیق بازرسی
inspect
U
تحقیق کردن
inspects
U
تحقیق بازرسی
inquisitors
U
مامور تحقیق
study
U
تحقیق کردن
inspects
U
تحقیق کردن
investigators
U
مامور تحقیق
investigator
U
مامور تحقیق
evaluate
U
تحقیق کردن
bolt
[examine]
U
تحقیق کردن
dissect
[analyse]
U
تحقیق کردن
verifies
U
تحقیق کردن
researches
U
تجسس تحقیق
verify
U
تحقیق کردن
look into
U
تحقیق کردن
verifying
U
تحقیق کردن
researching
U
تحقیق کردن
courts of inquiry
U
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
U
کمیسیون تحقیق
researching
U
تجسس تحقیق
inquires
U
تحقیق کردن
enquired
U
تحقیق کردن
enquires
U
تحقیق کردن
inquired
U
تحقیق کردن
inquire
U
تحقیق کردن
verifiable
U
تحقیق پذیر
quest
U
تحقیق و رسیدگی
investigate
U
تحقیق کردن
determine
U
تحقیق کردن
enquire into
U
تحقیق کردن
researched
U
تحقیق کردن
examine
U
تحقیق کردن
to browse through
U
تحقیق کردن
to search after
U
تحقیق کردن
explore
U
تحقیق کردن
inquisitor
U
مامور تحقیق
inspect
U
تحقیق کردن
interrogators
U
تحقیق کننده
interrogator
U
قاضی تحقیق
interrogator
U
تحقیق کننده
quests
U
تحقیق و رسیدگی
interrogators
U
قاضی تحقیق
analyze
[American]
U
تحقیق کردن
surveying officer
U
افسر تحقیق
survey
U
تحقیق کردن
scrutinize
U
تحقیق کردن
investigate
U
تحقیق کردن
inquisite
U
تحقیق کردن
research
U
تجسس تحقیق
inquirable
U
قابل تحقیق
investigated
U
تحقیق کردن
surveys
U
تحقیق کردن
indagate
U
تحقیق کردن
assay
U
تحقیق کردن
investigates
U
تحقیق کردن
verification
U
تحقیق ممیزی
questions
U
تحقیق کردن از
research and analysis
U
تحقیق وبررسی
research and development
U
تحقیق و توسعه
research cost
U
هزینه تحقیق
research method
U
روش تحقیق
operations research
U
تحقیق در عملیات
operational research
U
تحقیق عملیاتی
operation research
U
تحقیق درعملیات
scholarism
U
تحقیق علمی
see into
U
تحقیق کردن
local investigation
U
تحقیق محلی
investigating
U
تحقیق کردن
fishing expedition
U
تحقیق استنطاق
fact finding body
U
هیات تحقیق
commission of enquiry
U
کمیسیون تحقیق
research
U
تحقیق کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com