Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
speculate
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speculated
U
معاملات قماری کردن
speculates
U
معاملات قماری کردن
speculating
U
معاملات قماری کردن
speculate
U
معاملات قماری کردن
hazardous
U
معاملات قماری اتفاقی
to fly a kite
U
سفته بازی کردن
kites
U
سفته بازی کردن
gambles
U
سفته بازی کردن
gambled
U
سفته بازی کردن
gamble
U
سفته بازی کردن
kite
U
سفته بازی کردن
speculates
U
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating
U
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated
U
احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate
U
احتکارکردن سفته بازی کردن
agiotage
U
سفته بازی
stock jobbery
U
سفته بازی
speculation
U
سفته بازی
stock jobbing
U
سفته بازی
speculative motive
U
انگیزه سفته بازی
option dealing
U
سفته بازی روی ترقی سهام
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
kite
U
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kites
U
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
option dealer
U
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
hazardous
U
قماری
speculative
U
قماری
upon the die
U
قماری نامعلوم
ventured
U
معامله قماری
wagering policy
U
بیمه قماری
speculative
U
معامله قماری
venturing
U
معامله قماری
to take
U
معامله قماری
venture
U
معامله قماری
ventures
U
معامله قماری
to take
U
مخاطره معامله قماری
ventured
U
مخاطره معامله قماری
venture
U
مخاطره معامله قماری
ventures
U
مخاطره معامله قماری
venturing
U
مخاطره معامله قماری
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
bill of exgchange
U
سفته
drafted
U
سفته
bank paper
U
سفته
promissory note
U
سفته
promissory notes
U
سفته
drafts
U
سفته
draft
U
سفته
demand note
U
سفته
speculators
U
سفته باز
draft
U
برات سفته
speculator
U
سفته باز
paper
U
سفته برات
accommodation bill
U
سفته دوستانه
drafts
U
برات سفته
papers
U
سفته برات
direct debit
U
سفته-وجهالزمان
drafted
U
برات سفته
papered
U
سفته برات
papering
U
سفته برات
speculation
U
سفته بای
gamblers
U
سفته باز
stock jobber
U
سفته باز
gambler
U
سفته باز
dealings
U
معاملات
transactions
U
معاملات
bull
U
سفته باز بورس
single name paper
U
سفته دارای یک امضاء
bulls
U
سفته باز بورس
time bill
U
سفته مدت دار
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
boycott
U
تحریم معاملات
boycotted
U
تحریم معاملات
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
boycotting
U
تحریم معاملات
boycotts
U
تحریم معاملات
stoopage of trade
U
قطع معاملات
sales
{pl}
U
حجم معاملات
turn-over
U
حجم معاملات
option dealing
U
معاملات اختیاری
credit transaction
U
معاملات موجل
stoopage of trade
U
منع معاملات
volume of sales
U
گردش معاملات
foreign exchange transactions
U
معاملات ارزی
credit transaction
U
معاملات استمهالی
volume of sales
U
حجم معاملات
sales
{pl}
U
گردش معاملات
exchange transactions
U
معاملات برواتی
arbitrage
U
معاملات ارز
turnover
U
گردش معاملات
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
treament of aliens
U
معاملات بیگانگان
futures
U
معاملات سلف
turnover
U
حجم معاملات
arm's length
U
معاملات ازاد
injunction
U
تحریم معاملات
dealer
U
فروشنده معاملات چی
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
injunctions
U
تحریم معاملات
conveyancing
U
تسهیل معاملات
dealers
U
فروشنده معاملات چی
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
internal transactions
U
معاملات داخلی
turn-over
U
گردش معاملات
real estate
U
معاملات زمین
overseas trade
U
معاملات خارجی
dealing for money
U
معاملات پولی
external transaction
U
معاملات خارجی
bank paper
U
چک تضمین شده سفته بانکی
date on which a bill falls due
U
موعد پرداخت برات یا سفته
short bills
U
سفته یا برات کوتاه مدت
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
opening of negotiations
U
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
realtor
U
دلال معاملات ملکی
swopping
U
معاملات سلف ارز
agiotage
U
معاملات احتکاری بروات
swaps
U
معاملات سلف ارز
swops
U
معاملات سلف ارز
swapped
U
معاملات سلف ارز
brokers
U
واسطه معاملات بازرگانی
swap
U
معاملات سلف ارز
broker
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
U
واسطه معاملات بازرگانی
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
spot market
U
بازار معاملات نقدی
land agent
U
دلال معاملات ملکی
realtors
U
دلال معاملات ملکی
invisibles
U
معاملات غیرقابل رویت
swopped
U
معاملات سلف ارز
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
bargained
U
چانه زنی در معاملات معامله
bargain
U
چانه زنی در معاملات معامله
bargaining
U
چانه زنی در معاملات معامله
bargains
U
چانه زنی در معاملات معامله
speculates
U
معاملات پرخطر انجام دادن
speculate
U
معاملات پرخطر انجام دادن
speculated
U
معاملات پرخطر انجام دادن
speculating
U
معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land.
U
سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
to play fair
U
مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
quibble
U
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled
U
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling
U
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles
U
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
wheeler-dealers
U
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer
U
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchange
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant
U
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
exchanging
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
date of grace
U
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
the iron interest
U
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
bump
U
بازی کردن
played
U
بازی کردن
played
U
رل بازی کردن
moved
U
بازی کردن
play
U
بازی کردن
moves
U
بازی کردن
move
U
بازی کردن
playing
U
بازی کردن
miscast
U
بد بازی کردن
play-acting
U
بازی کردن
play-acted
U
بازی کردن
play-act
U
بازی کردن
headwork
U
با سر بازی کردن
play
U
رل بازی کردن
playact
U
رل بازی کردن
gallant
U
زن بازی کردن
playing
U
رل بازی کردن
play-acts
U
بازی کردن
toy
U
بازی کردن
toys
U
بازی کردن
rinks
U
یخ بازی کردن
twiddling
U
بازی کردن
plays
U
بازی کردن
plays
U
رل بازی کردن
To be acting. To put it on .
U
رل بازی کردن
actuble
U
بازی کردن
rink
U
یخ بازی کردن
twiddles
U
بازی کردن
twiddle
U
بازی کردن
twiddled
U
بازی کردن
foxing
U
روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes
U
روباه بازی کردن تزویر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com