English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
real estate U معاملات زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
My capital is locked up in land. U سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
Other Matches
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
transactions U معاملات
dealings U معاملات
injunctions U تحریم معاملات
commercial transactions U معاملات تجارتی
stoopage of trade U قطع معاملات
boycott U تحریم معاملات
option dealing U معاملات اختیاری
boycotted U تحریم معاملات
arm's length U معاملات ازاد
injunction U تحریم معاملات
arbitrage U معاملات ارز
turnover U حجم معاملات
unauthorized transaction U معاملات فضولی
turnover U گردش معاملات
treament of aliens U معاملات بیگانگان
external transaction U معاملات خارجی
purchase tax U مالیات بر معاملات
boycotts U تحریم معاملات
boycotting U تحریم معاملات
internal transactions U معاملات داخلی
credit transaction U معاملات موجل
sales {pl} U گردش معاملات
volume of sales U حجم معاملات
volume of sales U گردش معاملات
dealers U فروشنده معاملات چی
dealing for money U معاملات پولی
dealer U فروشنده معاملات چی
turn-over U حجم معاملات
turn-over U گردش معاملات
sales {pl} U حجم معاملات
credit transaction U معاملات استمهالی
foreign exchange transactions U معاملات ارزی
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
conveyancing U تسهیل معاملات
stoopage of trade U منع معاملات
overseas trade U معاملات خارجی
exchange transactions U معاملات برواتی
futures U معاملات سلف
speculating U معاملات قماری کردن
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
speculates U معاملات قماری کردن
swopping U معاملات سلف ارز
swaps U معاملات سلف ارز
swapped U معاملات سلف ارز
swap U معاملات سلف ارز
swopped U معاملات سلف ارز
speculate U معاملات قماری کردن
speculated U معاملات قماری کردن
spot market U بازار معاملات نقدی
swops U معاملات سلف ارز
realtor U دلال معاملات ملکی
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
broker U واسطه معاملات بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
agiotage U معاملات احتکاری بروات
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
realtors U دلال معاملات ملکی
land agent U دلال معاملات ملکی
hazardous U معاملات قماری اتفاقی
speculate U معاملات پرخطر انجام دادن
bargained U چانه زنی در معاملات معامله
speculates U معاملات پرخطر انجام دادن
bargaining U چانه زنی در معاملات معامله
speculated U معاملات پرخطر انجام دادن
speculating U معاملات پرخطر انجام دادن
bargain U چانه زنی در معاملات معامله
bargains U چانه زنی در معاملات معامله
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealers U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
the iron interest U کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
procuration fee U حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
blotters U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line U خط زمین
grazed U زمین
grazes U زمین
graze U زمین
earthing U زمین
geodetically U زمین
grass roots U کف زمین
ground surface U کف زمین
this earthly round U زمین
acre U زمین
acres U زمین
floors U کف زمین
tellus U زمین
floored U کف زمین
floor U کف زمین
aerospace U جو زمین
terrain U زمین
lackland U بی زمین
extra terrestrial U زمین
land n U زمین
soil U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
norland U زمین
land U زمین
rooter U زمین کن
domains U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
fields U زمین
earths U زمین
real estate U زمین
floor U کف زمین
ground U : زمین
ground U زمین
domain U زمین
ground U کف زمین
fielded U زمین
earth U زمین
field U زمین
globes U زمین
globe U زمین
marsh land U زمین ماندابی
low land U زمین پست
field hockey U زمین هاکی
oblique compartment U زمین مورب
open country U زمین باز
mid court U وسط زمین
landfall U ریزش زمین
geological U زمین شناسی
natural ground U زمین طبیعی
landfalls U ریزش زمین
low land U پستی زمین
lowland U زمین پست
mool U زمین خشک
mixed graze U توام زمین
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
measuring rod U گز زمین پیمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com