Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
opponent
U
معارض
opponents
U
معارض
interrupter
U
معارض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
rebutting evidence
U
دلیل معارض
rebutting evidence
U
شاهد معارض
usucaption
U
تصرف بلا معارض
impeaching
U
هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeaches
U
هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeached
U
هدی به علت شهود معارض تردید کردن
impeach
U
هدی به علت شهود معارض تردید کردن
interferes
U
مانع شدن معارض شدن
interfered
U
مانع شدن معارض شدن
interfere
U
مانع شدن معارض شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com