Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
final
U
اخرین
final value
U
ارزش نهایی
final
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final
U
قطعی
final
U
تهایی
final
U
مسابقه نهایی
final
U
فینال
final
U
پایانی
final
U
نهایی
final
U
غایی قطعی
final
U
قاطع
final
U
غایی
final
U
نهائی
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
final state
U
حالت پایانی
final set
U
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final result
U
نتیجه نهایی
final report
U
گزارش نهایی
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final process
U
دستور اجرای حکم
final price
U
اخرین قیمت
final price
U
قیمت نهائی
final position
U
وضعیت نهایی
final payment
U
پرداخت نهایی
final payment
U
پراخت نهائی
final measurement
U
اندازه گیری نهایی
final term
U
جمله نهایی
final test
U
ازمایش نهائی
final whistle
U
سوت پایان
[ورزش]
to have the final
[last]
word
<idiom>
U
حرف خود را به کرسی نشاندن
final shaving
U
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
Is that your final word ?
U
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
U
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
Cup Final
U
بازیفینال
semi-final
U
مسابقات نیم پایانی
semi-final
U
نیم پایانی
semi-final
U
نیمه نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
final judgement
U
حکم نهایی
final invoice
U
صورت حساب نهایی
final cut
U
برش نهایی
final cinditions
U
شرایط فینال
final cinditions
U
شرایط پایانی
final assembly
U
نصب نهایی
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final approach
U
مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach
U
مسیر نهایی فرود
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final act
U
قطعنامه
final act
U
سند نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
final award
U
رای قطعی
quarter-final
U
یک چهارم نهایی
final decision
U
رای قطعی و نهایی
final demand
U
تقاضای نهائی
final instrument
U
معادل act final
final heading
U
سمت پرواز یا حرکت نهایی
final heading
U
مسیر پرواز نهایی
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
final goods
U
کالای نهائی
final drive
U
محرکه محور عقب
quarter final
U
یک چهارم نهایی
final drive
U
چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive
U
گرداننده نهایی
final destination
U
مقصد نهایی
final diameter
U
قطر نهایی
final awards judgements
U
احکام قطعی
final setting time
U
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
full and final settlement
U
تسویه تمام و کمال
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final boiling point
U
نقطه جوش پایانی
and that is flat(final)!No arguments!
U
چون وچراهم ندارد !
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable.
U
بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com