Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
characteristic equation
U
معادلههای شاخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linear equations
U
معادلههای خطی
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
markers
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index
U
شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator
U
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file
U
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
dial
U
شاخص
dialed
U
شاخص
gnomon
U
شاخص
dialled
U
شاخص
dials
U
شاخص
indicator
U
شاخص
level rod
U
شاخص
cephalic index
U
شاخص سر
aiming post
U
شاخص
indicative
U
شاخص
tyupical
U
شاخص
indexes
U
خط شاخص
index
U
خط شاخص
scale
U
شاخص
critical
U
شاخص
index
U
شاخص
indexed
U
شاخص
indexes
U
شاخص
index number
U
شاخص
indexed
U
خط شاخص
index register
U
ثبات شاخص
indicator electrode
U
الکترود شاخص
gnomonics
U
فن شاخص سازی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
indicator gate
U
دریچه شاخص
discrimination index
U
شاخص افتراق
general index
U
شاخص کلی
index of correlation
U
شاخص همبستگی
cross index
U
شاخص متقابل
gnomon
U
شاخص شرعیات
index mark
U
علامت شاخص
index hole
U
سوراخ شاخص
economic index
U
شاخص اقتصادی
holotype
U
نمونه شاخص
gnomonic
U
وابسته به شاخص
group index
U
شاخص گروه
index number
U
عدد شاخص
levelling staff
U
شاخص تراز
roughness index
U
شاخص زبری
seasonal index
U
شاخص فصلی
sysctlg
U
پرونده شاخص
system catalog
U
پرونده شاخص
tidal bench mark
U
شاخص جزر و مد
toughness index
U
شاخص نرمی
validity index
U
شاخص اعتبار
vital index
U
شاخص حیاتی
weight index
U
شاخص موزون
retention index
U
شاخص بازداری
readability index
U
شاخص خوانایی
range indicator
U
شاخص مسافت
neon indicator
U
شاخص نئونی
number index
U
شاخص عددی
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
polarity indicator
U
شاخص قطب
position indicator
U
شاخص نماها
price index
U
شاخص قیمت
production index
U
شاخص تولید
wage index
U
شاخص دستمزد
difficulty index
U
شاخص دشواری
bain index
U
شاخص بین
sundial
U
شاخص افتاب
sundials
U
شاخص افتاب
absorption index
U
شاخص جذب
index of absorption
U
شاخص جذب
active index
U
شاخص فعال
aiming light
U
چراغ شاخص
compression index
U
شاخص فشارپذیری
aiming post sleeve
U
غلاف شاخص
aiming post sleeve
U
روپوش شاخص
aiming stake
U
شاخص کوچک
bench mark
U
شاخص مبداء
characteristic roots
U
ریشههای شاخص
characteristic curve
U
منحنی شاخص
aiming post light
U
چراغ شاخص
indicator
U
شاخص اندازه
statistics
U
شاخص امار
indexing
U
شاخص گذاری
index
U
فهرست شاخص
critical values
U
مقادیر شاخص
critical region
U
ناحیه شاخص
critical ratio
U
بهر شاخص
critical period
U
دوره شاخص
indicator
U
نمایشگر شاخص
indexed
U
فهرست شاخص
indexes
U
فهرست شاخص
cost indexes
U
شاخص هزینه
cranial index
U
شاخص جمجمه
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
beach flag
U
پرچم شاخص اسکله
cost of living index
U
شاخص هزینه زندگی
map index
U
فهرست شاخص نقشه ها
pre indexing
U
شاخص گذاری قبلی
array index number
U
عدد شاخص ارایه
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
to turn the scales
U
عامل شاخص بودن
to be the clincher
U
عامل شاخص بودن
range markers
U
چراغ شاخص مسیر
symbol
U
رمز اشاره شاخص
renewal index
U
شاخص قابل تجدید
respiratory exchange index
U
شاخص بهره تنفسی
air pollution index
U
شاخص الودگی هوا
index of real wages
U
شاخص دستمزدهای واقعی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
indexed list
U
لیست شاخص دار
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
indexed array
U
ارایه شاخص دار
indexed address
آدرس شاخص دار
colminator
U
دوربین شاخص توپ
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
index of multiple correlation
U
شاخص همبستگی چندگانه
laspeyres price index
U
شاخص قیمت لاسپیرز
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
randie branching index
U
شاخص شاخه زنی رندیچ
consistency index
U
شاخص تغییر شکل پذیری
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
index linked insurance
U
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
tidemarks
U
میله شاخص جزر ومد
tidemark
U
میله شاخص جزر ومد
index addressing
U
نشان دهی شاخص دار
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
wholesale price index
U
شاخص قیمت عمده فروشی
gates opening indicator
U
شاخص باز شدن دریچه ها
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
index of retail prices
U
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices
U
شاخص قیمتهای عمده فروشی
cff
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
paasche price index
U
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker
U
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
local color
U
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard
U
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index
U
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale
U
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan
U
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
isam
U
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com