Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
specialises
U
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialising
U
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialize
U
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializes
U
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializing
U
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specialist
U
خبره در یک موپوع مط العه خاص
specialists
U
خبره در یک موپوع مط العه خاص
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
experts
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert
U
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule
U
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
Not to know what one is talking about.
U
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
cryptanalysis
U
مط العه و روشهای رمزگشایی
symbolic
U
مط العه دلایل و عقاید
symbolically
U
مط العه دلایل و عقاید
numerical
U
مط العه روشهای حل مساله ریاضی
informatics
U
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
trafficking
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffics
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
trafficked
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
traffic
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
Maven
U
خبره
au fait
U
خبره
proficient
U
خبره
expert
U
خبره
connoisseurs
U
خبره
judges
U
خبره
judging
U
خبره
experts
U
خبره
judged
U
خبره
judge
U
خبره
connoisseur
U
خبره
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
experts
U
اهل خبره
sophisticated
U
خبره وماهر
chartered accountant
U
حسابدار خبره
expert witness
U
شاهد خبره
critics
U
کارشناس خبره
critic
U
کارشناس خبره
expert support system
U
سیستم خبره
expert system
U
سیستم خبره
expert
U
اهل خبره
electronics
U
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
skilled witness
U
کارشناس اهل خبره
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
consults
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
consult
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
consulted
U
پیشنهاد خواستن از یک خبره
oologist
U
خبره در تخم پرنده شناسی
gourmet
U
خبره خوراک شراب شناس
gourmets
U
خبره خوراک شراب شناس
expertism
U
تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
cryptography
U
مط العه روش ها و تکنیکهای رمز گذاری و رمز گشایی
direct objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
knowledge
U
طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
objecting
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objected
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
hill climbing
U
روش رسیدن به هدف در سیستم خبره
knowledge
U
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
don't give up the day job
<idiom>
U
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
inferences
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference
U
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
predicates
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
sophisticate
U
خبره وپیشرفته کردن سفسطه کردن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
motif
U
موضوع
question
U
موضوع
motifs
U
موضوع
questioned
U
موضوع
head
U
موضوع
subjects
U
موضوع
subjected
U
موضوع
mattering
U
موضوع
questions
U
موضوع
afair
U
موضوع
matter
U
موضوع
mattered
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
proposition
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
propositions
U
موضوع
matters
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
texts
U
موضوع
topics
U
موضوع
topic
U
موضوع
subjects
U
موضوع ها
topics
U
موضوع ها
indirect objects
U
موضوع
issues
U
موضوع
issue
U
موضوع
objecting
U
موضوع
issued
U
موضوع
objected
U
موضوع
objects
U
موضوع
object
U
موضوع
theme
U
موضوع
themes
U
موضوع
topic
U
موضوع
point
U
موضوع
subject
[topic]
U
موضوع
subject
U
موضوع
text
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
criteria
U
موضوع
objecting
U
موضوع منظره
businesses
U
موضوع تجارت
objects
U
موضوع منظره
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
subject matter
U
موضوع اصلی
What is happening?
U
موضوع چه است؟
What's up?
U
موضوع چه است؟
What's on?
U
موضوع چه است؟
subject matter
U
مطلب موضوع
irrelevant
U
خارج از موضوع
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
side issues
U
موضوع فرعی
side issue
U
موضوع فرعی
postulates
U
اصل موضوع
business
U
موضوع تجارت
matter on hand
U
موضوع بحث
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
postulate
U
اصل موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
objective complement
U
مکمل موضوع
off the track
U
از موضوع پرت
subject
U
شیی موضوع
recitation
U
تعریف موضوع
recitations
U
تعریف موضوع
decade
U
ده موضوع یا رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
beside the question
U
خارج از موضوع
in contestation
U
موضوع بحث
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
at issue
U
موضوع بحث
What gives?
U
موضوع چه است؟
privity
U
موضوع محرمانه
postulated
U
اصل موضوع
postulating
U
اصل موضوع
objected
U
موضوع منظره
object
U
موضوع منظره
neither here nor there
<idiom>
U
بیربط به موضوع
direct objects
U
موضوع منظره
not to point
U
بیرون از موضوع
in question
U
موضوع بحث
subjects
U
رعایا موضوع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com