Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
devise
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devising
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devised
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
mask
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks
U
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
modular
U
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
microsoft
U
جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
business
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
c
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
Internet
U
نرم افزار وب سرور سافت ماکرو سافت
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
mesmeric
U
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
pascal
U
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
sequential
U
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
programming
U
برنامه ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
managements
U
برنامه ریزی
management
U
برنامه ریزی
schematization
U
برنامه ریزی
plans
U
برنامه ریزی کردن
quantitative programming
U
برنامه ریزی کمی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی
develop
U
برنامه ریزی و تولید
scheduled
U
برنامه ریزی کردن
timing
U
برنامه ریزی زمانی
plan
U
برنامه ریزی کردن
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
programs
U
برنامه ریزی کردن
centeralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
adhoc planning
U
برنامه ریزی روزمره
centralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
programmed
U
برنامه ریزی شده
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
financial planning
U
برنامه ریزی مالی
product planning
U
برنامه ریزی محصولات
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
quadratic programming
U
برنامه ریزی غیرخطی
state planning
U
برنامه ریزی دولتی
macroplanning
U
برنامه ریزی کلان
ex ante
U
برنامه ریزی شده
economic planning
U
برنامه ریزی اقتصادی
national planning
U
برنامه ریزی ملی
schedules
U
برنامه ریزی کردن
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
educational planning
U
برنامه ریزی اموزشی
develops
U
برنامه ریزی و تولید
production planning
U
برنامه ریزی تولید
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
optimal planning
U
برنامه ریزی بهینه
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
comprehensive planning
U
برنامه ریزی جامع
consolidated planning
U
برنامه ریزی تلفیقی
planning system
U
نظام برنامه ریزی
programming methods
U
روشهای برنامه ریزی
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
work out
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
planning horizon
U
افق برنامه ریزی
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
corporate planning
U
برنامه ریزی شرکت
planning horizon
U
مدت برنامه ریزی
program
U
برنامه ریزی کردن
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
social planning
U
برنامه ریزی اجتماعی
population planning
U
برنامه ریزی جمعیت
goal programming
U
برنامه ریزی ارمانی
rural planning
U
برنامه ریزی روستائی
schedule
U
برنامه ریزی کردن
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
overall planning
U
برنامه ریزی کلی
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
imperative planning
U
برنامه ریزی اجباری
program structure
U
ساخت برنامه
scheduled fire
U
اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
anodize
U
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
programmable terminal
U
ترمینال قابل برنامه ریزی
production planning and control
U
برنامه ریزی و کنترل تولید
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
long run planning
U
برنامه ریزی بلند مدت
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed label
U
برچسب برنامه ریزی شده
programmed switch
U
گزینه برنامه ریزی شده
non numeric programming
U
برنامه ریزی غیر عددی
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
short run planning
U
برنامه ریزی کوتاه مدت
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
financial planning system
U
سیستم برنامه ریزی مالی
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
medium term planning
U
برنامه ریزی میان مدت
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
material requirements planning
U
برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
directive planning
U
برنامه ریزی هدایت شده
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
nonprogrammed halt
U
توقف برنامه ریزی نشده
nonlinear programming
U
برنامه ریزی غیر خطی
decentralized planning
U
برنامه ریزی غیر متمرکز
manpower planning
U
برنامه ریزی نیروی انسانی
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
prom
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
proms
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
twain
U
واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
blow
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blows
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
programmed i/o
U
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
redefine
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefining
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
EAPROM
U
گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
fpla
U
ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
timer switch
U
سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
electrically
U
نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
cursor
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
blast
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
to reprogram
U
دوباره برنامه ریزی
[جدید]
کردن
[رایانه شناسی]
blasts
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
addressable
U
نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
cursors
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
smalltalk
U
زبان برنامه نویس گرا ساخت Xerox
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
delays
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delaying
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balances
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delay
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds
U
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
preprogrammed
U
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
COMAL
U
زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
proms
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
prom
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
pla
U
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
fibres
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
elegant programming
U
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
curricular
U
مربوط به برنامه تحصیلی
prolog
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
programmers
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
VBA
U
زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
facsimile
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
wordstar
U
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC
programmable logic array
U
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
down
U
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
eprom
U
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
event driven
U
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
scheduled
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
wordperfect
U
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
symbol
U
لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
job to job transition
U
فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com