Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is beyond my strength
U
زورمن به ان نمیرسد
it is too much for my strength
U
زورمن به ان نمیرسد
he is a stranger to me
U
او اشنا بنظرم نمیرسد
cheating does not prosper
U
دغلی بجایی نمیرسد
nothing venture nothing have
U
ادم کم دل بجایی نمیرسد
i am at my wit's end
U
دیگر عقلم به جایی نمیرسد
I just can't think of anything.
U
هیچ چیز به فکرم نمیرسد.
where no human foot can tread
جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
mongoose or mun
U
که مارهای زهردارمی کشد و بخودش اسیبی نمیرسد
hung start
U
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
punch line
U
لب مطلب
topics
U
مطلب
labeling
U
مطلب
labelled
U
مطلب
thought
U
سر مطلب
thoughts
U
سر مطلب
punch-line
U
لب مطلب
afair
U
مطلب
punch-lines
U
لب مطلب
topic
U
مطلب
label
U
مطلب
subjects
U
مطلب
criteria
U
مطلب
subjecting
U
مطلب
theme
U
مطلب
subjected
U
مطلب
themes
U
مطلب
subject
U
مطلب
labels
U
مطلب
subject matter
U
مطلب موضوع
subject
U
مطلب زیرموضوع
issues
U
صدور مطلب
root of the matter
U
اصل مطلب
principals
U
مطلب مهم
subjected
U
مطلب زیرموضوع
subjecting
U
مطلب زیرموضوع
label alignment
U
هم ترازی مطلب
label prefix
U
پیشوند مطلب
subjects
U
مطلب زیرموضوع
issued
U
صدور مطلب
issue
U
صدور مطلب
press release
U
مطلب مطبوعاتی
principal
U
مطلب مهم
gist
U
مطلب عمده
clipped speech
U
حذف مطلب
enjambment
U
ادامهء مطلب
matters
U
مطلب چیز
the salient point
<idiom>
U
اصل مطلب
the point
[of the matter]
U
اصل مطلب
mattering
U
مطلب چیز
mattered
U
مطلب چیز
matter
U
مطلب چیز
precis
U
چکیده مطلب
press releases
U
مطلب مطبوعاتی
pettiness
U
کوچکی
smallness
U
کوچکی
littleness
U
کوچکی
exiguity
U
کوچکی
tininess
U
کوچکی
Lets get to the point.
U
بپردازیم به اصل مطلب
to overleap oneself
U
از مطلب پرت شدن
comprehension test
U
ازمون فهم مطلب
hit the bull's-eye
<idiom>
U
به اصل مطلب رسیدن
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
under pledge of secrecy
U
با قول کتمان مطلب
Lets pass on (proceed) to the main issue.
U
برویم سر مطلب اصلی
hugger mugger
U
تنهایی مطلب محرمانه
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
round about
U
دور سر گرداندن مطلب
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
The crux of the matter . The quintessence.
U
جان کلام ( مطلب )
emigration
U
درون کوچکی
the matter was kept private
U
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
point of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
overtype mode
U
حالت تایپ روی مطلب
contraposition
U
قلب مطلب بطریق منفی
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
you must have know this
U
حتما` این مطلب را شمامیدانستید
for brevity's sake
U
از بهر کوتاه کردن مطلب
circumgyration
U
دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
item of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
U
این مطلب بخودی خود
the point is
U
اصل مطلب این است
to go into the matter
U
به این مطلب رسیدگی کردن
overlaying
U
بخش کوچکی از برنامه
overlays
U
بخش کوچکی از برنامه
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
detailing
U
بخش کوچکی از یک شرح
detail
U
بخش کوچکی از یک شرح
epsilon
U
مقدار کوچکی از هر چیز
overlay
U
بخش کوچکی از برنامه
(not a) ghost of a chance
<idiom>
U
حتی یک شانس کوچکی
you must know this
U
شما باید این مطلب را بدانید
the face remains
U
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
puniness
U
تازه کاری جوانی کوچکی
he has a small p in shimran
U
او ملک کوچکی درشمیران دارد
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
lobular
U
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dolly
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
dollies
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
plate proof
U
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
We shall look into the matter in due ( good ) time .
U
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
U
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
slurs
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slur
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
vestry
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon
U
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
I wI'll not comment on this issue.
U
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
salami technique
U
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
copsewood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
coppice wood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
he rode me off on a side issue
U
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
superscript
U
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
credit union
U
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
fescue
U
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
bronchial tubes
U
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gablet
U
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
vanity boxŠcaseŠor bag
U
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
rockoon
U
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
kilderkin
U
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
pinned
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
junctions
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
vaude
U
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
handcar
U
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
arrow pointer
U
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
etna
U
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
anlage
U
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
accelerating pump
U
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
punch
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
packs
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
erase
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
loader
U
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
erases
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
pack
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punches
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
U
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
erasing
U
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
middle ear
U
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
platelet
U
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
control rocket
U
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
jetevator
U
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
tracking symbol
U
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
bed groins
U
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookie
U
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies
U
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
palinode
U
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
what matters is that ...
U
اصل مطلب
[چیزی که مهم است]
این است که ...
learning curve
U
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ghettoes
U
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com