English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
call of nature <idiom> U احتیاج به دستشویی داشتند
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
The soldiers were diggeng trenches . U سربازها داشتند سنگ می کندند
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
glanced U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
thought U سر مطلب
themes U مطلب
punch-lines U لب مطلب
theme U مطلب
punch line U لب مطلب
punch-line U لب مطلب
subjected U مطلب
labelled U مطلب
subject U مطلب
topics U مطلب
topic U مطلب
labels U مطلب
afair U مطلب
criteria U مطلب
labeling U مطلب
subjects U مطلب
thoughts U سر مطلب
subjecting U مطلب
label U مطلب
mattered U مطلب چیز
label alignment U هم ترازی مطلب
gist U مطلب عمده
precis U چکیده مطلب
matters U مطلب چیز
clipped speech U حذف مطلب
root of the matter U اصل مطلب
subject matter U مطلب موضوع
subjects U مطلب زیرموضوع
subjecting U مطلب زیرموضوع
principal U مطلب مهم
principals U مطلب مهم
subjected U مطلب زیرموضوع
the point [of the matter] U اصل مطلب
label prefix U پیشوند مطلب
the salient point <idiom> U اصل مطلب
issue U صدور مطلب
issued U صدور مطلب
issues U صدور مطلب
subject U مطلب زیرموضوع
mattering U مطلب چیز
matter U مطلب چیز
press releases U مطلب مطبوعاتی
press release U مطلب مطبوعاتی
enjambment U ادامهء مطلب
round about U دور سر گرداندن مطلب
comprehension test U ازمون فهم مطلب
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
Lets get to the point. U بپردازیم به اصل مطلب
The crux of the matter . The quintessence. U جان کلام ( مطلب )
under pledge of secrecy U با قول کتمان مطلب
Lets pass on (proceed) to the main issue. U برویم سر مطلب اصلی
hit the bull's-eye <idiom> U به اصل مطلب رسیدن
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
that is not the case U مطلب چنین نیست
to overleap oneself U از مطلب پرت شدن
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
you must have know this U حتما` این مطلب را شمامیدانستید
typeover mode U حالت تایپ روی مطلب
contraposition U قلب مطلب بطریق منفی
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] U این مطلب بخودی خود
the point is U اصل مطلب این است
circumgyration U دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
To wonder from the main topic. U از مطلب اصلی دور افتادن
item of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
point of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
overtype mode U حالت تایپ روی مطلب
for brevity's sake U از بهر کوتاه کردن مطلب
you must know this U شما باید این مطلب را بدانید
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
plate proof U نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
slurs U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
doodads U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodad U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slurred U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
slur U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
recondite U پوشیده
feathered U پوشیده
crested U پوشیده
impenetrable U پوشیده
furriest U خز پوشیده
overcast U پوشیده
occult U پوشیده
furry U خز پوشیده
latent U پوشیده
dressed U پوشیده
private U پوشیده
florid U پوشیده از گل
inapparent U پوشیده
shaded U پوشیده
covert U پوشیده
larvated U پوشیده
crypto U پوشیده
defilade U پوشیده
veiled U پوشیده
painted U پوشیده
privates U پوشیده
surmounted with snow U پوشیده از برف
stubbly U پوشیده از کاهبن
latent defect U نقض پوشیده
solvated U حلال پوشیده
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
plumbeous U پوشیده از سرب
beetles U پوشیده شدن
glace U پوشیده ازشکر
beetle U پوشیده شدن
habilitate U لباس پوشیده
concealed U پوشیده شده
masked epilepsy U صرع پوشیده
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
blotchy U پوشیده از لکه
grassy U پوشیده از چمن
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
verrucous U پوشیده از گندمه
verrucose U پوشیده از گندمه
mystic sense U معنی پوشیده
masked depression U افسردگی پوشیده
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
ivied U پوشیده از پاپیتال
snow clad U برف پوشیده
shod U کفش پوشیده
covered approach U مسیر پوشیده
scanned image U تصویر پوشیده
rolling country U زمین پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
secrets U اسرارامیز پوشیده
robed in bleck U سیاه پوشیده
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
uncovered U غیر پوشیده
defiladed area U منطقه پوشیده
covered position U موضع پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
covered space U فضای پوشیده
sadly dressed U جامه غم پوشیده
cryptonym U نام پوشیده
cryptonimous U پوشیده نام
cryptogenous U پوشیده سبب
cryptical U پوشیده مرموز
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
scurvy U پوشیده از شوره
feathery U پوشیده ازپر
cloudy U پوشیده از ابر
storehouses U انبار سر پوشیده
snowy U پوشیده از برف
acloud U پوشیده از ابر
bosky U پوشیده از بوته
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
bosky U پوشیده ازبیشه
storehouse U انبار سر پوشیده
covert U پوشیده پوشپر
armor basis U پوشیده با زره
shrubby U پوشیده از بوته
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
bushed U ازبوته پوشیده شده
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
gesso U سطح پوشیده از بتونه
incog U پوشیده بانام عوضی
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
in mourning U جامه ماتم پوشیده
ermined U جامه قاقم پوشیده
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com