English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thematic U مطلبی مقالهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i write an article U مقالهای مینویسم
spam U مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
implying U مطلبی را رساندن
imply U مطلبی را رساندن
implies U مطلبی را رساندن
intimates U مطلبی را رساندن
intimate U مطلبی را رساندن
intimated U مطلبی را رساندن
intimating U مطلبی را رساندن
To bring up a topic . To introduce a subject . U مطلبی راعنوان کردن
to inquire into a matter U مطلبی را باز جویی
to pierce a mystery U بکنه مطلبی پی بردن
To do justice to something. U حق مطلبی را ادا کردن
to e. into a matter U مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
mental reservation U خود داری از ذکر مطلبی
throw in U مطلبی بر صحبت کسی افزودن
To drum something into someones head . U مطلبی را به گوش کسی خواندن
to smack of something <idiom> U مطلبی را رساندن [اصطلاح مجازی]
antiphrasis U بیان مطلبی به معنی مخالف ان
To bring something to someones ears . U مطلبی را به گوش کسی رساندن
slurred U مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
shrugging U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
slur U مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
shrugged U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrug U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
slurs U مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
slurring U مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To spell something out for some one .To drive it home to someone . U مطلبی را به کسی شیر فهم کردن
Vote (write) against a proposallll. U بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
to grind a person in a subject U مطلبی راخوب حالی کسی کردن
To know it backwards. U مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
nuncupation U افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
non commital U از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
why i think i can U هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
merism U بیان مطلبی کلی با ذکر وقیاس مخالف
To speake in great detail. U مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
declamatory U مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
apophasis U افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
To weight up the pros and cons of something . U مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com