English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rhetoric U علم معانی بیان معانی بیان
rhetor U اموزگار معانی بیان
rhetoricians U اموزگار معانی بیان
rhetorician U اموزگار معانی بیان
oratorically U فصیحانه
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
ineloquent U بی فصاحت
eloquence U فصاحت
orations U فصاحت وبلاغت
ineloquence U عدم فصاحت
eloquently U با فصاحت و بلاغت
euphuist U فصاحت فروش
oration U فصاحت وبلاغت
rhetoric U فصاحت و بلاغت لفافی
rhetorical U وابسته به فصاحت وبلاغت
eloquence U سخنوری علم فصاحت
semantics U علم معانی
synesis U توافق معانی
gloss U فهرست معانی
association of ideas U تداعی معانی
rhetorically U از روی معانی
rhetorical U معانی بیانی
glossary U فهرست معانی
glossaries U فهرست معانی
euphuism U انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
polysemy U تکثر وتعدد معانی
semantics U علم لغات و معانی
polysemous U دارای تعدد معانی
associations U تداعی معانی تجمع
association U تداعی معانی تجمع
to speak [things indicating something] U بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
synesis U ارتباط مفاهیم ربط معانی
numerology U مبحث معانی رمزی اعداد
cryptologic U رمزشناسی معانی حروف رمز
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
glossarial U مربوط به فهرست معانی ای که درپایان کتاب باشد تفسیری
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
in keeping U مطابق
complied with U مطابق با
in register U مطابق
similar U مطابق
even with U مطابق
correspounding U مطابق
correspoundent U مطابق
corresponding to U مطابق
corresponding to U مطابق با
congurous U مطابق
incompliance with U مطابق
frae U مطابق
pursuant U مطابق
complying U مطابق با
confirming U مطابق
consilient U مطابق
agreeably to U مطابق
according U مطابق
respondents U مطابق
accordant U مطابق
correspondent U مطابق
correspondents U مطابق
corresponding U مطابق
respondent U مطابق
within U مطابق
comply U مطابق با
matched U مطابق
complied U مطابق با
after U مطابق
according to U مطابق
from U مطابق
secundumn U مطابق
similiar U مطابق
complies U مطابق با
in accordance with U مطابق موافق
correspond U مطابق بودن
geometrically U مطابق هندسه
homologize U مطابق شدن
poshest U مطابق مد روز
posh U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
hygienically U مطابق بهداشت
testamentary U مطابق با وصیت
pedagogically U مطابق فن تعلیم
newfashioned U مطابق مد روز
at my request U مطابق با تقاضای من
pursuant to U مطابق برحسب
fashionably U مطابق معمول
traditionally U مطابق احادیث
synchrinized U مطابق بودن
trendy U مطابق آخرین مد
trendiest U مطابق آخرین مد
to U برحسب مطابق
relevant U وابسته مطابق
to correspond to U مطابق بودن
trendier U مطابق آخرین مد
corresponded U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
orthodox U مطابق مرسوم
synchronising U مطابق بودن
by the square U مطابق نمونه
synchronize U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
correspound U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
conform to U مطابق بودن با
after the manner of U بتقلید مطابق
synchronised U مطابق بودن
by my watch U مطابق ساعت من
physiologically U مطابق فیزیولوژی
adjust U مطابق کردن
corresponding U مطابق متشابه
as usual U مطابق معمول
astronomically U مطابق هیئت
synchronizes U مطابق بودن
up to date U مطابق روز
classic U مطابق بهترین نمونه
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
modular U مطابق اندازه یامقیاس
meet U مطابق شرایط بودن
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
anatomically U مطابق علم تشریح
meets U مطابق شرایط بودن
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
parallel U نظیر مطابق بودن با
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
constitutional U مطابق قانون اساسی
ideal U مطابق نمونه واقعی
ideals U مطابق نمونه واقعی
technically U مطابق اصول فنی
musically U مطابق اصول موسیقی
true copy U رونوشت مطابق با اصل
accentually U مطابق تکیه صدا
paralleled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallels U نظیر مطابق بودن با
reconstructions U نمونه مطابق اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
biblical U مطابق کتاب مقدس
classics U مطابق بهترین نمونه
pedagogically U مطابق علم اموزش
up-to-date U مطابق اخرین طرز
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
currencies U مطابق روز بودن
currency U مطابق روز بودن
dialectically U مطابق قواعد منطق
metronomic U مطابق میزانه شمار
discretionally U مطابق میل و اختیار
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
ethically U مطابق علم اخلاق
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
true life U مطابق زندگی روزمره
up to date U مطابق اخرین طرز
quite the thing U مطابق بارسم معمول
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
up to date U امروزی تازه مطابق روز
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
updated U مطابق روز پیش بردن
updates U مطابق روز پیش بردن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com