English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
Soviets U شوروی
deliberative U شوروی
Soviet U شوروی
adjust U مطابق کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
Kremlin U دولت شوروی
consultative U شورایی شوروی
Soviet Union U اتحاد شوروی
soviet economy U اقتصاد شوروی
the soviet republics U جماهیر شوروی
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
Union of Soviet Socialist Republics U اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
bear U لقب روسیه ودولت شوروی
bears U لقب روسیه ودولت شوروی
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
operating condition U رژیم
operating conditions U رژیم
rTgimes U رژیم
regime U رژیم
regimes U رژیم
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
dieting U رژیم غذایی
dieting U رژیم گرفتن
rating U رژیم اسمی
ratings U رژیم اسمی
food program U رژیم تغذیه
dieted U رژیم گرفتن
dieted U رژیم غذایی
diets U رژیم گرفتن
diets U رژیم غذایی
diet U رژیم غذایی
saturation state U رژیم اشباع
diet U رژیم گرفتن
dietary U مربوط به رژیم غذایی
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
space charge limited current state U رژیم بار پیرامونی
dietetic U وابسته به رژیم غذایی
capitalism U رژیم سرمایه داری
residual current state U رژیم جریان مانده
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
totalism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
totalitarianism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
opportunism U به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Marasali U ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
caucasus U منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
complies U مطابق با
comply U مطابق با
even with U مطابق
correspounding U مطابق
respondent U مطابق
within U مطابق
corresponding to U مطابق با
correspondent U مطابق
confirming U مطابق
complying U مطابق با
corresponding to U مطابق
from U مطابق
frae U مطابق
correspoundent U مطابق
incompliance with U مطابق
in register U مطابق
complied U مطابق با
respondents U مطابق
correspondents U مطابق
in keeping U مطابق
secundumn U مطابق
accordant U مطابق
similiar U مطابق
consilient U مطابق
matched U مطابق
after U مطابق
agreeably to U مطابق
according to U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
pursuant U مطابق
similar U مطابق
hygienically U مطابق بهداشت
relevant U وابسته مطابق
in accordance with U مطابق موافق
to correspond to U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
fashionably U مطابق معمول
homologize U مطابق شدن
posh U مطابق مد روز
up-to-date U مطابق روز
up to date U مطابق روز
testamentary U مطابق با وصیت
synchrinized U مطابق بودن
geometrically U مطابق هندسه
traditionally U مطابق احادیث
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
physiologically U مطابق فیزیولوژی
at my request U مطابق با تقاضای من
correspond U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
trendy U مطابق آخرین مد
conform to U مطابق بودن با
after the manner of U بتقلید مطابق
trendiest U مطابق آخرین مد
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
trendier U مطابق آخرین مد
to U برحسب مطابق
astronomically U مطابق هیئت
as usual U مطابق معمول
newfashioned U مطابق مد روز
synchronised U مطابق بودن
orthodox U مطابق مرسوم
synchronize U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
corresponding U مطابق متشابه
pedagogically U مطابق فن تعلیم
correspound U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
synchronizes U مطابق بودن
paralleling U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
accentually U مطابق تکیه صدا
dialectically U مطابق قواعد منطق
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
parallelled U نظیر مطابق بودن با
technically U مطابق اصول فنی
ideals U مطابق نمونه واقعی
ideal U مطابق نمونه واقعی
musically U مطابق اصول موسیقی
anatomically U مطابق علم تشریح
parallelling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
parallels U نظیر مطابق بودن با
discretionally U مطابق میل و اختیار
metronomic U مطابق میزانه شمار
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
up-to-date U مطابق اخرین طرز
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
quite the thing U مطابق بارسم معمول
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
classic U مطابق بهترین نمونه
pedagogically U مطابق علم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
meet U مطابق شرایط بودن
meets U مطابق شرایط بودن
currencies U مطابق روز بودن
constitutional U مطابق قانون اساسی
classics U مطابق بهترین نمونه
reconstruction U نمونه مطابق اصل
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
biblical U مطابق کتاب مقدس
ethically U مطابق علم اخلاق
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
reconstructions U نمونه مطابق اصل
currency U مطابق روز بودن
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
up to date U امروزی تازه مطابق روز
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com