Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traditionally
U
مطابق احادیث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rabbinist
U
معتقد به احادیث بنی اسرائیل
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
similar
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
pursuant
U
مطابق
correspondents
U
مطابق
correspondent
U
مطابق
according
U
مطابق
after
U
مطابق
according to
U
مطابق
from
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
congurous
U
مطابق
even with
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق
matched
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق با
within
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
in register
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
confirming
U
مطابق
complied
U
مطابق با
corresponding
U
مطابق
respondent
U
مطابق
frae
U
مطابق
accordant
U
مطابق
respondents
U
مطابق
consilient
U
مطابق
complying
U
مطابق با
comply
U
مطابق با
secundumn
U
مطابق
similiar
U
مطابق
complies
U
مطابق با
agreeably to
U
مطابق
correspond
U
مطابق بودن
corresponded
U
مطابق بودن
correspound
U
مطابق بودن
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
fashionably
U
مطابق معمول
corresponds
U
مطابق بودن
corresponding
U
مطابق متشابه
orthodox
U
مطابق مرسوم
as usual
U
مطابق معمول
by my watch
U
مطابق ساعت من
synchronises
U
مطابق بودن
synchronising
U
مطابق بودن
after the manner of
U
بتقلید مطابق
by the square
U
مطابق نمونه
up-to-date
U
مطابق روز
synchronize
U
مطابق بودن
conform to
U
مطابق بودن با
up to date
U
مطابق روز
synchronizes
U
مطابق بودن
constitutionally
U
مطابق قانون
astronomically
U
مطابق هیئت
adjust
U
مطابق کردن
pursuant to
U
مطابق برحسب
relevant
U
وابسته مطابق
synchronised
U
مطابق بودن
to
U
برحسب مطابق
synchrinized
U
مطابق بودن
testamentary
U
مطابق با وصیت
trendier
U
مطابق آخرین مد
trendiest
U
مطابق آخرین مد
trendy
U
مطابق آخرین مد
at my request
U
مطابق با تقاضای من
to correspond to
U
مطابق بودن
posh
U
مطابق مد روز
posher
U
مطابق مد روز
poshest
U
مطابق مد روز
homologize
U
مطابق شدن
hygienically
U
مطابق بهداشت
in accordance with
U
مطابق موافق
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
geometrically
U
مطابق هندسه
newfashioned
U
مطابق مد روز
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
ethically
U
مطابق علم اخلاق
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
technically
U
مطابق اصول فنی
accentually
U
مطابق تکیه صدا
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
anatomically
U
مطابق علم تشریح
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
true life
U
مطابق زندگی روزمره
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
up to date
U
مطابق اخرین طرز
currency
U
مطابق روز بودن
currencies
U
مطابق روز بودن
classics
U
مطابق بهترین نمونه
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
classic
U
مطابق بهترین نمونه
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
meets
U
مطابق شرایط بودن
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
meet
U
مطابق شرایط بودن
tallied
U
تطبیق کردن مطابق بودن
answers
U
بدرد خوردن مطابق بودن
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answering
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answered
U
بدرد خوردن مطابق بودن
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
update
U
مطابق روز پیش بردن
updated
U
مطابق روز پیش بردن
tallying
U
تطبیق کردن مطابق بودن
that i snot in keepingwith our
U
این مطابق نظریه مانیست
updates
U
مطابق روز پیش بردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tally
U
تطبیق کردن مطابق بودن
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
tallies
U
تطبیق کردن مطابق بودن
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
up to date
U
امروزی تازه مطابق روز
up-to-date
U
امروزی تازه مطابق روز
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
conventional
U
مرسوم مطابق ایین وقاعده
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
grammatically
U
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
ethnically
U
مطابق علم طوایف بشر
temporalize
U
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
to marry well
U
جفت
[زوج]
مطابق بهم بودن
clockwise
U
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
grammatical
U
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
standard load
U
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
standardized
U
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
rhetorically
U
مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
It is to your taste (liking).
U
باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
phonetist
U
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
scholastically
U
موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
phoneticism
U
عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
an iconic statue
U
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronize
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to adjust
U
وفق دادن
[سازگار کردن]
[مطابق کردن ]
formfitting
U
مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish
U
باب روز مطابق مد روز
sanitize
U
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
perspectively
U
ازروی علم منافرو مرایا مطابق اصول منافرو مرایا
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
carload shipment
U
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com