English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrial consumption U مصرف صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
manufacturing U صنعتی
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
industrialising U صنعتی کردن
polytechnics U دانشکده صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
plants U واحد صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
plant U واحد صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
industrialize U صنعتی کردن
artless U غیر صنعتی
valve U شیر صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
industrializing U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی سازی
industrialization U صنعتی شدن
technological U حرفهای صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
usages U مصرف
overall consumption U مصرف کل
aggregate consumption U مصرف کل
offtake U مصرف
of no a U بی مصرف
otiose U بی مصرف
usage U مصرف
unemployed U بی مصرف
comsumption U مصرف
waste U بی مصرف
disposal U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
expenditure U مصرف
income consumption curve U مصرف
expense U مصرف
good for nothing U بی مصرف
extravagant U مصرف
sodden U بی مصرف
consumerism U مصرف
consumption U مصرف
waster U مصرف
wasteful U مصرف
wasters U مصرف
wastes U بی مصرف
internal power U مصرف داخلی
internal consumption U مصرف داخلی
induced consumption U مصرف تشویقی
induced consumption U مصرف القائی
irrigation consumption U مصرف ابیاری
optional consumption U مصرف اختیاری
mass consumption U مصرف کلان
mass consumption U مصرف انبوه
using U مورد مصرف
inconsumable U مصرف نکردنی
recive U مصرف کنید
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
usages U موارد مصرف
utilization U مورد مصرف
utilisation [British] U مورد مصرف
utilizations U موارد مصرف
utilisations U موارد مصرف
usage U مورد مصرف
exploitation [utilization] U مورد مصرف
maximum power demand U مصرف حداکثر
use up U مصرف کردن
usage rate U نرخ مصرف
utilizable <adj.> U قابل مصرف
unproductive consumption U مصرف بیهوده
transitory consumption U مصرف انتقالی
transitory consumption U مصرف گذرا
to use up U مصرف کردن
throw away U چیز بی مصرف
usable <adj.> U مصرف کردنی
rival consumption U مصرف رقابتی
useful <adj.> U مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.> U مصرف کردنی
utilizable <adj.> U مصرف کردنی
consumerism U مصرف گرایی
throwaway U یکبار مصرف
applicable <adj.> U مصرف کردنی
suitable <adj.> U مصرف کردنی
applicable <adj.> U قابل مصرف
suitable <adj.> U قابل مصرف
power consumption U مصرف برق
power consumption U مصرف قدرت
power consumer U مصرف برق
permanent consumption U مصرف دائمی
per capita water consumption U مصرف سرانه اب
per capita consumption U مصرف سرانه
peak load U بحبوحه مصرف
partial substitution U جانشینی مصرف
present consumption U مصرف جاری
ready use U اماده مصرف
usable <adj.> U قابل مصرف
ready for use U اماده مصرف
rate of consumption U نرخ مصرف
put away U مصرف کردن
propensity to consume U تمایل به مصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com