Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dissaving
U
مصرف بیش از درامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
Other Matches
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
proceeds
U
درامد
income
U
درامد
total income
U
درامد کل
revenue
U
درامد
admission
U
درامد
admissions
U
درامد
comings in
U
درامد
prelusion
U
درامد
gainings
U
درامد
total revenue
U
درامد کل
earnings
U
درامد
means
U
درامد
hatches
U
درامد
hatched
U
درامد
hatch
U
درامد
remunerative
U
پر درامد
return
U
درامد
emolument
U
درامد
earning
U
درامد
makings
U
درامد
returns
U
درامد
emoluments
U
درامد
returning
U
درامد
returned
U
درامد
it wasprologue to the nextmove
U
درامد
mean income
U
درامد متوسط
personal income
U
درامد شخصی
deferred credits
U
درامد پس افتاده
deduction from income
U
کسور درامد
it weighed kilogrammes
U
سه کیلوگرم درامد
notional income
U
درامد خیالی
notional income
U
درامد فرضی
current income
U
درامد جاری
personal income
U
درامد سرانه
present income
U
درامد جاری
prelude
U
پیش درامد
per capita income
U
درامد سرانه
distribution of income
U
توزیع درامد
disposable income
U
درامد دریافتی
fixed income
U
درامد ثابت
flow of income
U
جریان درامد
economic income
U
درامد اقتصادی
flow of income
U
گردش درامد
earnings per share
U
درامد هر سهم
permanent income
U
درامد دائمی
meanest
U
منابع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
ordinary income
U
درامد عادی
meaner
U
منابع درامد
mean
U
منابع درامد
preludes
U
پیش درامد
present income
U
درامد حال
average revenue
U
درامد متوسط
sinfonia
U
پیش درامد
income leakage
U
نشت درامد
internal revenue
U
درامد داخلی
stream of income
U
جریان درامد
supplementary income
U
درامد تکمیلی
tax revenue
U
درامد مالیاتی
temporary income
U
درامد موقتی
actual income
U
درامد واقعی
benefice
U
درامد کلیسایی
annual earnings
U
درامد سالانه
annual income
U
درامد سالانه
to bring a return
U
درامد دادن
total revenue curve
U
منحنی درامد کل
total revenue function
U
تابع درامد کل
Inland Revenue
U
درامد داخلی
imperial decree
U
درامد نامشروع
psychic income
U
درامد بی دردسر
real income
U
درامد واقعی
unremunerative careers
U
مشاغل کم درامد
relative income
U
درامد نسبی
unearned revenue
U
درامد باداورده
unearned revenue
U
درامد نامکتسب
revenue function
U
تابع درامد
transitory income
U
درامد انتقالی
revenue sharing
U
سهیم در درامد
revenue sources
U
منابع درامد
transfer income
U
درامد انتقالی
attachment of earnings
U
توقیف درامد
prologues
U
پیش درامد
median income
U
درامد متوسط
broken down
U
ازپای درامد
income determination
U
تعیین درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
incremental revenue
U
درامد نهائی
income analysis
U
تحلیل درامد
imputed income
U
درامد انتسابی
income consumption curve
U
منحنی درامد
imputed income
U
درامد ضمنی
prologue
U
پیش درامد
broken-down
U
ازپای درامد
national income
U
درامد ملی
municipal revenue
U
درامد شهرداری
money income
U
درامد پولی
median income
U
درامد میانی
marginal income
U
درامد نهائی
income per capita
U
درامد سرانه
income leakage
U
کسر درامد
marginal revenue
U
درامد نهائی
overtures
U
پیش درامد
overture
U
پیش درامد
immoral earning
U
درامد نامشروع
earn
U
درامد داشتن
means
U
توانائی درامد
it proved false
U
دروغ درامد
auras
U
پیش درامد
aura
U
پیش درامد
income tax
U
مالیات بر درامد
net revenue
U
درامد خالص
it scaled kilograms
U
ده کیلوگرم درامد
gross income
U
درامد ناخالص
nominal income
U
درامد اسمی
illicit earning
U
درامد نامشروع
earns
U
درامد داشتن
income taxes
U
مالیات بر درامد
net income
U
درامد خالص
earned
U
درامد داشتن
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
business income
U
درامد خالص تجارتی
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
supertax
U
مالیات بر درامد اضافی
beneficed
U
دارای درامد کلیسایی
average revenue product
U
درامد متوسط محصول
single tax
U
مالیات بر درامد انفرادی
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
margin revenue
U
سهم درامد از فروش
disposable income
U
درامد قابل تصرف
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
national money income
U
درامد ملی پولی
national net income
U
درامد خالص ملی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
earned income
U
درامد تحصیل شده
earning asset
U
دارائی ایجادکننده درامد
net national income
U
درامد خالص ملی
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
net tax revenue
U
خالص درامد مالیاتی
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
income effect
U
تناسب خرید با درامد
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
current income
U
درامد یک سال مالی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
non tax revenue
U
درامد غیر مالیاتی
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
surtax
U
مالیات بر درامد اضافی
depleting
U
تقلیل درامد ملی
depletes
U
تقلیل درامد ملی
depleted
U
تقلیل درامد ملی
deplete
U
تقلیل درامد ملی
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
depletion
U
تقلیل درامد ملی
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
windfall income
U
درامد باد اورده
unearned income
U
درامد باد اورده
revenue
U
درامد سود سهام
national income determination
U
تعیین درامد ملی
budget
U
حساب درامد وخرج
budgets
U
حساب درامد وخرج
budgeted
U
حساب درامد وخرج
real national income
U
درامد ملی واقعی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
cost saving
U
درامد حاصل از تقلیل هزینه
pocketbooks
U
درامد کتابچه یا دفتر بغلی
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
pocketbook
U
درامد کتابچه یا دفتر بغلی
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
gravy train
U
منبع درامد بدون زحمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com