Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shrill
U
مصرانه صدای خیلی زیر
shriller
U
مصرانه صدای خیلی زیر
shrillest
U
مصرانه صدای خیلی زیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
to blast something
U
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
importunes
U
مصرانه
strenvously
U
مصرانه
importuning
U
مصرانه
importuned
U
مصرانه
importunately
U
مصرانه
importune
U
مصرانه
clamorously
U
مصرانه
strenuously
U
مصرانه
pressingly
U
مصرانه
urgently
U
مصرانه
pertinaciously
U
مصرانه
insistently
U
مصرانه
flagitate
U
مصرانه خواستن
importune
U
مصرانه خواستن
persistently
U
با اصرار مصرانه
importuned
U
مصرانه خواستن
perseveringly
U
با استقامت مصرانه
importunes
U
مصرانه خواستن
importuning
U
مصرانه خواستن
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
clamours
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
dammit
U
خیلی
ten
U
خیلی
damn
U
خیلی
far and away
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
dumpiness
U
خیلی
not a few
U
خیلی ها
to a large extent
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
many
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
highly
U
خیلی
very
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
routh
U
خیلی
for long
U
خیلی
copious
U
خیلی
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
confidential
U
خیلی محرمانه
lots
U
خیلی زیاد
really sick
U
خیلی محشر
senseful
U
خیلی حساس
whacking
U
خیلی بزرگ
piping hot
U
خیلی داغ
rotundily
U
چاقی خیلی
really wicked
U
خیلی محشر
sappy
U
خیلی احساساتی
swith
U
خیلی عظیم
superrabundant
U
خیلی زیاد
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
subminiature
U
خیلی کوچک
span new
U
خیلی تازه
oodles
U
خیلی زیاد
far
U
زیاد خیلی
whopping
U
خیلی بزرگ
skinless
U
خیلی حساس
much worse
U
خیلی بدتر
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
pitch black
U
خیلی سیاه
to spread like wildfire
U
خیلی زودمنتشرشدن
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
toploftiness
U
خیلی متکبر
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
sick
[British E]
<adj.>
U
خیلی خوب
superabundant
U
خیلی زیاد
immediate
U
خیلی فوری
overstrung
U
خیلی حساس
nifty
U
خیلی خوب
of vital importance
U
خیلی ضروری
niftier
U
خیلی خوب
too tough
U
خیلی سفت
thank you very much
U
خیلی متشکرم
pianissmo
U
خیلی نرم
oftentimes
U
خیلی اوقات
niftiest
U
خیلی خوب
open and shut
U
خیلی سهل
parlous
U
خیلی مهیب
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
once in the blue moon
U
خیلی بندرت
jolly
U
بذله گو خیلی
pluperfect
U
خیلی عالی
faraway
U
خیلی دور
extreme
U
خیلی زیاد
open-and-shut
U
خیلی سهل
pixilated
U
خیلی حساس
precisian
U
خیلی دقیق
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
pitch-black
U
خیلی سیاه
primely
U
خیلی خوب
raff
U
خیلی زیاد
ritzy
U
خیلی شیک
whackings
U
خیلی بزرگ
precise
U
خیلی دقیق
decrepit
U
خیلی پیر
great
<adj.>
U
خیلی خوب
very good
U
خیلی خوب
quaint
U
خیلی فریف
frequently
U
خیلی اوقات
far and away
U
خیلی دور
far off
U
خیلی دور
frequently
<adv.>
U
خیلی از اوقات
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
often
U
خیلی اوقات
often
<adv.>
U
خیلی از اوقات
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
infinitely
U
خیلی زیاد
corking
U
خیلی زیبا
glorious
U
خیلی خوب
very light
U
خیلی سبک
well
U
خیلی خوب
exceeding
U
خیلی زیاد
wells
U
خیلی خوب
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
dead slow
U
خیلی اهسته
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
on any number of occasions
<adv.>
U
خیلی از اوقات
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
hand and glove
U
خیلی صمیمی
bone dry
U
خیلی خشک
He is a loose card .
U
خیلی ول است
hand and glove
U
خیلی نزدیک
hand in glove
U
خیلی صمیمی
number one
U
خیلی خوب
hand in glove
U
خیلی نزدیک
in no time
U
خیلی زود
(go over with a) fine-toothed comb
<idiom>
U
خیلی بادقت
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
regularly
[often]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
highs
U
خیلی بزرگ
highest
U
خیلی بزرگ
high
U
خیلی بزرگ
get up the nerve
<idiom>
U
خیلی شلوغ
goody-goody
U
خیلی خوب
To take with a pinch of salt.
U
خیلی جدی نگرفتن
giantess
U
زن خیلی قدبلند
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com