English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paving U مصالح سنگفرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stone floor U سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
flagstone paving U سنگفرش صفحهای سنگفرش تختهای
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
flagstone U سنگفرش
cobble stonepaving U سنگفرش
pitching U سنگفرش
flagging U سنگفرش
pediments U سنگفرش
pediment U سنگفرش
paving U سنگفرش
pavements U سنگفرش
paving stone U سنگفرش
paving stones U سنگفرش
macadam U سنگفرش
flagstones U سنگفرش
cobblestone U سنگفرش
placed stone facing U سنگفرش
cobblestones U سنگفرش
sett paving U سنگفرش
stone pitched facing U سنگفرش
pavement U سنگفرش
relaying U بازسازی سنگفرش
sett U قطعه سنگفرش
cleaving U برش سنگفرش
laying of setts U سنگفرش کردن
hand placed rock U سنگفرش فکافته
paver U بنای سنگفرش
random paving U سنگفرش موزاییک
random paving U سنگفرش معرق
causeway U جاده سنگفرش
gravel U سنگفرش کردن
desert pavement U سنگفرش بیابانی
repave U تازه سنگفرش کردن
dry stone pitching U سنگفرش خشکه چینی
paver U کوبه برای کوبیدن سنگفرش
pavements U سنگفرش جاده فرش شده
patching U ترمیم سنگفرش لکه گیری
pavement U سنگفرش جاده فرش شده
tarmacadam U جاده اسفالته دارای سنگفرش
Tarmac U جاده اسفالته دارای سنگفرش
potholes U سوراخ گرد بر روی سنگفرش
pothole U سوراخ گرد بر روی سنگفرش
flags U سنگفرش کردن پایین افتادن
flag U سنگفرش کردن پایین افتادن
donor U مصالح
donors U مصالح
materials U مصالح
material U مصالح
mantling U مصالح
compromiser U مصالح
permeable materials U مصالح تراوا
material U جنس مصالح
public interests U مصالح عامه
coated materials U مصالح اغشته
considerations of public interest U مصالح مرسله
material U مصالح ساختمان
endurance limit U حد دوام مصالح
engineering material U مصالح مهندسی
aggregate U مصالح دانهای
impervious materials U مصالح ناتراوا
impermeable materials U مصالح نفوذناپذیر
impermeable materials U مصالح ناتراوا
material testing U ازمایش مصالح
hard core U مصالح اوار
hard core U مصالح تخریب
overburden U مصالح رویی
foundation materials U مصالح پی سازی
aggregates U مصالح دانهای
masonry dam U سد با مصالح بنایی
reason of state U مصالح عمومی
rubble hard core U مصالح اوار
sealing compound U مصالح سیلکوت
ballast U مصالح شکسته
talus meterial U مصالح سنگریز
flooring U مصالح کف سازی
testing of materials U ازمایش مصالح
waste material U مصالح وازده
ballast U مصالح شسته
stuff U جنس مصالح
stuffed U جنس مصالح
building material U مصالح ساختمانی
building material U مصالح ساختمان
reason of state U مصالح مملکتی
materials U مصالح ساختمان
binding material U مصالح چسبنده
road making material U مصالح راه
road making material U مصالح راهسازی
rubble hard core U مصالح تخریب
materials U جنس مصالح
stuffs U جنس مصالح
strength of materials U مقاومت مصالح
testing of materials U ازمایش مقاومت مصالح
masonry lining U پوشش با مصالح ساختمانی
transferor U مصالح انتقال دهنده
stone ballast U مصالح شکسته سنگی
material storage area U انبار مصالح ساختمانی
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
material testing laboratory U ازمایشگاه مصالح ساختمانی
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
masonery bond U بست مصالح بنایی
masonery U مصالح ساختمانی سنگتراشی
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
roofing U مصالح ساختن بام
coated materials U مصالح اندود شده
coarse aggregate U مصالح درشت دانه
ballast U شن ریزی مصالح شکسته
brick masonary channel U کانال با مصالح اجری
brick ballast U مصالح شکسته اجری
sheeting U مصالح ورق سازی
endowment for the benefit of the public U وقف بر مصالح عامه
aggregates U مصالح دانه بندی
aggregate U مصالح دانه بندی
aggregate U کلوخه مصالح سنگی
aggregates U کلوخه مصالح سنگی
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
florring U مصالح فرش اطاق
sheathing U مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
selected fill U مصالح انتخابی برای خاکریزی
ticky-tacky [American E] U جنس بنجل [مصالح ساختمان]
studding U مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
coarse aggregate U مصالح دانه بندی درشت
fine aggregate U مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
material testing machine U دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
aggregate interlocking U بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
tubing U مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
masonary U مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
internationalism U عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
aggregate batcher U تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
aggregate batching plant U دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
paves U سنگفرش کردن صاف کردن
hard surface U اجرفرش کردن سنگفرش کردن
pave U سنگفرش کردن صاف کردن
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consul U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust U افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com