Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roofing
U
مصالح ساختن بام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aggregate batcher
U
تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant
U
دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
Other Matches
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
material
U
مصالح
mantling
U
مصالح
donor
U
مصالح
donors
U
مصالح
materials
U
مصالح
compromiser
U
مصالح
materials
U
مصالح ساختمان
aggregate
U
مصالح دانهای
flooring
U
مصالح کف سازی
stuff
U
جنس مصالح
building material
U
مصالح ساختمانی
strength of materials
U
مقاومت مصالح
waste material
U
مصالح وازده
material
U
جنس مصالح
public interests
U
مصالح عامه
talus meterial
U
مصالح سنگریز
stuffed
U
جنس مصالح
testing of materials
U
ازمایش مصالح
endurance limit
U
حد دوام مصالح
binding material
U
مصالح چسبنده
considerations of public interest
U
مصالح مرسله
coated materials
U
مصالح اغشته
building material
U
مصالح ساختمان
paving
U
مصالح سنگفرش
foundation materials
U
مصالح پی سازی
stuffs
U
جنس مصالح
materials
U
جنس مصالح
aggregates
U
مصالح دانهای
engineering material
U
مصالح مهندسی
material
U
مصالح ساختمان
material testing
U
ازمایش مصالح
reason of state
U
مصالح مملکتی
impervious materials
U
مصالح ناتراوا
rubble hard core
U
مصالح تخریب
road making material
U
مصالح راهسازی
road making material
U
مصالح راه
reason of state
U
مصالح عمومی
ballast
U
مصالح شسته
masonry dam
U
سد با مصالح بنایی
overburden
U
مصالح رویی
hard core
U
مصالح تخریب
permeable materials
U
مصالح تراوا
sealing compound
U
مصالح سیلکوت
hard core
U
مصالح اوار
ballast
U
مصالح شکسته
impermeable materials
U
مصالح نفوذناپذیر
impermeable materials
U
مصالح ناتراوا
rubble hard core
U
مصالح اوار
material testing laboratory
U
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
coated materials
U
مصالح اندود شده
masonry lining
U
پوشش با مصالح ساختمانی
uniform aggregate
U
مصالح ریزدانه یکنواخت
material storage area
U
انبار مصالح ساختمانی
masonery bond
U
بست مصالح بنایی
semipermeable materials
U
مصالح نیمه تراوا
stone ballast
U
مصالح شکسته سنگی
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
testing of materials
U
ازمایش مقاومت مصالح
florring
U
مصالح فرش اطاق
semipervious materials
U
مصالح نیمه تراوا
endowment for the benefit of the public
U
وقف بر مصالح عامه
masonery
U
مصالح ساختمانی سنگتراشی
transferor
U
مصالح انتقال دهنده
coarse aggregate
U
مصالح درشت دانه
brick ballast
U
مصالح شکسته اجری
ballast
U
شن ریزی مصالح شکسته
aggregates
U
مصالح دانه بندی
aggregate
U
کلوخه مصالح سنگی
aggregate
U
مصالح دانه بندی
sheeting
U
مصالح ورق سازی
aggregate flow diagram
U
نمودار تهیه مصالح
aggregates
U
کلوخه مصالح سنگی
brick masonary channel
U
کانال با مصالح اجری
aggregate interlocking
U
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
fine aggregate
U
مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
selected fill
U
مصالح انتخابی برای خاکریزی
electric wiring material
U
مصالح سیم کشی برق
jerry build
U
با مصالح ارزان ساختمان کردن
sheathing
U
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
coarse aggregate
U
مصالح دانه بندی درشت
ticky-tacky
[American E]
U
جنس بنجل
[مصالح ساختمان]
material testing machine
U
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
studding
U
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing
U
مصالح لوله سازی ولوله کشی
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
internationalism
U
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregate
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust
U
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
pill
U
حب ساختن
pellet
U
حب ساختن
pills
U
حب ساختن
upgrading
U
ساختن
indite
U
ساختن
upgraded
U
ساختن
upgrades
U
ساختن
upgrade
U
ساختن
manufactures
U
ساختن
makes
U
ساختن
fabrication
U
ساختن
make
U
ساختن
manufactured
U
ساختن
composes
U
ساختن
invent
U
ساختن
fashioned
U
مد ساختن
put up
U
ساختن
put-up
U
ساختن
fashioning
U
مد ساختن
fashions
U
مد ساختن
idolising
U
بت ساختن
dree
U
ساختن با
unifying
U
تک ساختن
unify
U
تک ساختن
unifies
U
تک ساختن
compose
U
ساختن
confect
U
ساختن
bulid
U
ساختن
fashion
U
مد ساختن
invented
U
ساختن
create
U
ساختن
creates
U
ساختن
inventing
U
ساختن
creating
U
ساختن
invents
U
ساختن
build
U
ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
construct
U
ساختن
carbonize
U
کک ساختن
manufacture
U
ساختن
to make a shift
U
ساختن
to make away
U
ساختن
fabricate
U
ساختن
remakes
U
از نو ساختن
to t. up
U
ساختن
produces
U
ساختن
bridge
U
پل ساختن
fabricated
U
ساختن
fabricating
U
ساختن
fabricates
U
ساختن
to get along
U
ساختن
to go in with
U
ساختن با
generating
U
ساختن
generates
U
ساختن
generated
U
ساختن
generate
U
ساختن
produced
U
ساختن
upbuild
U
ساختن
mints
U
ساختن
mint
U
ساختن
minting
U
ساختن
remake
U
از نو ساختن
produce
U
ساختن
minted
U
ساختن
constructing
U
ساختن
constructs
U
ساختن
idolizes
U
بت ساختن
idolizing
U
بت ساختن
idolised
U
بت ساختن
bridges
U
پل ساختن
constructed
U
ساختن
miscreate
U
بد ساختن
idolize
U
بت ساختن
idolized
U
بت ساختن
set up
U
ساختن
forborne
U
ساختن با
idolises
U
بت ساختن
bridged
U
پل ساختن
ensconcing
U
استحکامات ساختن
ensconce
U
استحکامات ساختن
ensconced
U
استحکامات ساختن
entitle
U
ملقب ساختن
minimizing
U
کمینه ساختن
disturb
U
مضطرب ساختن
interred
U
مدفون ساختن
minimized
U
کمینه ساختن
outrage
U
بی حرمت ساختن
reconciles
U
راضی ساختن
interring
U
مدفون ساختن
reconciling
U
راضی ساختن
inter
U
مدفون ساختن
outraged
U
بی حرمت ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com