Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
breech block carrier
U
الات متحرک
towed
U
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
precipitates
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitate
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
passementerie
U
زینت الات
obturator
U
الات جازم
surgical instruments
U
الات جراحی
precision tools
U
الات دقیق
tinware
U
حلبی الات
silverware
U
نقره الات
glass
U
شیشه الات
instrument
U
الات دقیق
ironware
U
اهن الات
enginery
U
ماشین الات
hardware
U
اهن الات
glassware
U
شیشه الات
glassware
U
بلور الات
machinary
U
ماشین الات
iron mongery
U
اهن الات
cast iron ware
U
الات چدنی
ironware
U
فلز الات
brass ware
U
برنج الات
machinery
U
ماشین الات
irowork
U
اهن الات
gear
U
الات جامه
instruments
U
الات دقیق
geared
U
الات جامه
gears
U
الات جامه
optical
U
الات بصری
hard ware
U
فلز الات
genital organs
U
الات تناسلی
agricultural implements
U
الات کشاورزی
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
cutler
U
فروشنده الات برنده
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
instrument
U
الات اندازه گیری
light machinery
U
ماشین الات سبک
scrapped
U
ماشین الات اوراق
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
scrap
U
ماشین الات اوراق
scrapping
U
ماشین الات اوراق
woodwork
U
چوب الات نجاری
hardware
U
اهن الات ابزارالات
plant
U
ماشین الات کارخانه
machinery designer
U
طراح ماشین الات
plants
U
ماشین الات کارخانه
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
iron monger
U
اهن الات فروش
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
scraps
U
ماشین الات اوراق
calibration
U
تنظیم الات دقیق
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
trinkums
U
زیور الات بدلی
hardwareman
U
اهن الات فروش
trinketry
U
جواهر الات بدلی
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
mechanics
U
علم ماشین الات
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
obturator
U
الات مانع خروج گاز
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
armoured
U
مسلح
armor bearer
U
مسلح
weaponed
U
مسلح
ripe
U
مسلح
reinforced
U
مسلح
in arms
U
مسلح
armed
U
مسلح
mailed
U
مسلح
riper
U
مسلح
flat
U
مسلح
ripest
U
مسلح
flattest
U
مسلح
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
enarm
U
مسلح کردن
ice crete
U
بتون مسلح
ferroconcrete
U
بتون مسلح
gunship
U
هلیکوپتر مسلح
equipping
U
مسلح کردن
ripest
U
مسلح شدن
equip
U
مسلح کردن
heavily armed
U
کاملا مسلح
arming
U
مسلح کردن
arming
U
مسلح شدن
reinforces
U
مسلح کردن
reinforce
U
مسلح کردن
riper
U
مسلح شدن
ripe
U
مسلح شدن
equips
U
مسلح کردن
bandit
U
سارق مسلح
service component
U
نیروی مسلح
bandits
U
سارق مسلح
reinforced coating
U
اندود مسلح
armed ammunition
U
مهمات مسلح
reinforced coat
U
اندود مسلح
reenforce
U
مسلح کردن
armed guard
U
گارد مسلح
armed mine
U
مین مسلح
armed peace
U
صلح مسلح
armed to the teeth
U
کاملا` مسلح
services
U
نیروهای مسلح
weapons
U
مسلح کردن
weapon
U
مسلح شده
weapon
U
مسلح کردن
armed
U
مسلح شده
weapons
U
مسلح شده
activated mine
U
مین مسلح
banditry
U
سرقت مسلح
armed forces
U
نیروهای مسلح
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
مسلح بودن
to pack a weapon
[colloquial]
U
مسلح بودن
to carry a weapon
U
مسلح بودن
privateer
U
کشتی مسلح
poised mine
U
مین مسلح
forcing
U
مسلح کردن
arm
U
مسلح کردن
mailed fist
U
نیروی مسلح
reinforced concrete
U
بتن مسلح
reinforced concrete
U
بتون مسلح
unarmed
U
غیر مسلح
to take up arms
U
مسلح شدن
armored cable
U
کابل مسلح
forces
U
مسلح کردن
cocks
U
مسلح کردن
cocking
U
مسلح کردن
cock
U
مسلح کردن
armement
U
مسلح کردن
force
U
مسلح کردن
pistoleer
U
مسلح به طپانچه
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com