Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to close airspace
U
مسدود کردن فضای هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airspace control
U
کنترل کردن فضای هوایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace
U
فضای هوایی
airspace
U
فضای هوایی
to close airspace
U
محصورکردن فضای هوایی
airspace
[over a country]
U
فضای هوایی
[در کشوری]
airspace control
U
کنترل فضای هوایی
danger space
U
فضای هوایی خطرناک
controlled airspace
U
فضای هوایی کنترل شده
aerospace
U
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
control zone
U
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
positive control
U
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
obstructs
U
مسدود کردن
dam
U
مسدود کردن
blockades
U
مسدود کردن
blockaded
U
مسدود کردن
choked
U
مسدود کردن
dammed
U
مسدود کردن
damming
U
مسدود کردن
ligate
U
مسدود کردن رگ
foreclosing
U
مسدود کردن
forecloses
U
مسدود کردن
shut off
U
مسدود کردن
foreclosed
U
مسدود کردن
blocking
U
مسدود کردن
dams
U
مسدود کردن
occlude
U
مسدود کردن
obturate
U
مسدود کردن
oppilate
U
مسدود کردن
obtruate
U
مسدود کردن
blockading
U
مسدود کردن
foreclose
U
مسدود کردن
freeze
U
مسدود کردن
obstructed
U
مسدود کردن
closest
U
مسدود کردن
chokes
U
مسدود کردن
freezes
U
مسدود کردن
obstructing
U
مسدود کردن
blockade
U
مسدود کردن
closes
U
مسدود کردن
closer
U
مسدود کردن
close
U
مسدود کردن
obstruct
U
مسدود کردن
choke
U
مسدود کردن
to clog up pores
U
مسدود کردن منافذ
barricading
U
مانع مسدود کردن
to block a passage
U
مسدود کردن یک راه
barricades
U
مانع مسدود کردن
blocks
U
بستن مسدود کردن
blocked
U
بستن مسدود کردن
jammed
U
مسدود کردن پارازیت
block
U
بستن مسدود کردن
barricaded
U
مانع مسدود کردن
jam
U
مسدود کردن پارازیت
barricade
U
مانع مسدود کردن
jams
U
مسدود کردن پارازیت
precluded
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluding
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precludes
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
to block and bleed
[valve]
U
مسدود کردن و تخلیه کردن
[دریچه]
[مهندسی]
tar down
U
بتونه مالی کردن مسدود کردن سوراخها
bulid up
U
با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
To block the escape routes.
U
راههای فرار را مسدود کردن
choked
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
calker
U
مسدود کردن نعل زدن
to bar apatn
U
بستن و مسدود کردن راه
chokes
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
choke
U
ساسات کاربراتور مسدود کردن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
to occlude
U
بستن
[جلو چیزی راگرفتن ]
[مسدود کردن]
to bar somebody from something
[doing something]
U
مسدود کردن
[کسی از چیزی]
[اصطلاح رسمی ]
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
blocking
U
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
compressing
U
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compress
U
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
quadding
U
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
to occupy much space
U
فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
space heater
U
بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
compresses
U
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
compacted
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
regions
U
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
region
U
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
photo interpretation
U
نقشه کردن عکس هوایی
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
shut
U
مسدود
barred
U
مسدود
shutting
U
مسدود
shuts
U
مسدود
closed
U
مسدود
unstuck
U
نا مسدود
blocked opening
U
در مسدود
crossed cheque
U
چک مسدود
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
blind hole
U
سوراخ مسدود
plug welding
U
جوشکاری مسدود
closed subroutine
U
زیرروال مسدود
closed loop
U
حلقه مسدود
close aneal
U
گداختن مسدود
blocked cuurency
U
پول مسدود
barricaded
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
blocked
[with objects]
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
closed meeting
U
نشست مسدود
closed conference
U
نشست مسدود
ballonet
U
اطاقک مسدود
barred
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
blocked
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
obturator
U
ماهیچه مسدود
disabled
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
locked
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
plug weld
U
جوش مسدود
obstructive
U
مسدود کننده
frozen assets
U
دارائیهای مسدود
rectification
U
تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
The roads are obstructed.
U
جاده ها مسدود هستند.
close aneal
U
باز پختن مسدود
adobe shooting
U
خرج گذاری مسدود
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
bombardments
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
check valve
U
سوپاپ یا دریچه مسدود کننده
bell type annealing furnace
U
کوره التهابی نوع مسدود
embolus
U
جسم مسدود کننده جریان خون
gas cycle reactor
U
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
squawking
U
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
The rain gutter is blocked up with leaves.
U
برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com