English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
snow under U مستغرق ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wrapt U مستغرق
rapt in meditation U مستغرق
recollected U مستغرق شدن در
submerged fall U ابشار مستغرق
recollecting U مستغرق شدن در
submerged intake U ابگیر مستغرق
recollect U مستغرق شدن در
overwhelmed with reflection U مستغرق اندیشه
recollects U مستغرق شدن در
partially drowned jet U فوران نیمه مستغرق
overwhelmed U مستغرق دراندیشه شدن
sliding sluices U دریچه کشویی مستغرق
overwhelms U مستغرق دراندیشه شدن
overwhelm U مستغرق دراندیشه شدن
swamping U دچار کردن مستغرق شدن
swamped U دچار کردن مستغرق شدن
swamp U دچار کردن مستغرق شدن
absorb U تحلیل بردن مستغرق بودن
swamps U دچار کردن مستغرق شدن
absorbs U تحلیل بردن مستغرق بودن
snow under U بیش ازحدتوانایی در کاری مستغرق شدن
mergers U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
merger U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
self forgetful U نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
pellet U حب ساختن
bulid U ساختن
fashion U مد ساختن
builds U ساختن
buildings U ساختن
build U ساختن
constructed U ساختن
minting U ساختن
construct U ساختن
manufactured U ساختن
carbonize U کک ساختن
confect U ساختن
constructing U ساختن
manufacture U ساختن
idolizes U بت ساختن
dree U ساختن با
miscreate U بد ساختن
constructs U ساختن
fabrication U ساختن
manufactures U ساختن
indite U ساختن
produce U ساختن
mint U ساختن
minted U ساختن
mints U ساختن
fabricate U ساختن
creating U ساختن
unifies U تک ساختن
unify U تک ساختن
unifying U تک ساختن
produced U ساختن
produces U ساختن
idolised U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolizing U بت ساختن
creates U ساختن
makes U ساختن
make U ساختن
invent U ساختن
invented U ساختن
inventing U ساختن
invents U ساختن
put up U ساختن
put-up U ساختن
pill U حب ساختن
compose U ساختن
upgrade U ساختن
upgraded U ساختن
create U ساختن
fabricated U ساختن
fabricates U ساختن
fabricating U ساختن
pills U حب ساختن
upgrading U ساختن
upgrades U ساختن
composes U ساختن
generating U ساختن
upbuild U ساختن
to get along U ساختن
to t. up U ساختن
set up U ساختن
forborne U ساختن با
to go in with U ساختن با
to make a shift U ساختن
generate U ساختن
generated U ساختن
generates U ساختن
remake U از نو ساختن
bridges U پل ساختن
remakes U از نو ساختن
bridge U پل ساختن
bridged U پل ساختن
to make away U ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
humidify U مرطوب ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
vitiate U معیوب ساختن
vitiate U ناپاک ساختن
maximising U بیشینه ساختن
humidified U مرطوب ساختن
relieving U بر جسته ساختن
make music U موسیقی ساختن
discourage U بی جرات ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
relieve U بر جسته ساختن
relieves U بر جسته ساختن
rescinds U باطل ساختن
vitiated U معیوب ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
to spin yarns U دروغ ساختن
to invent stories U دروغ ساختن
to spin yarns U داستان ساختن
to invent stories U داستان ساختن
notified U اگاه ساختن
notifies U اگاه ساختن
tone down <idiom> U آرام ساختن
remakes U باز ساختن
notify U اگاه ساختن
notifying U اگاه ساختن
gaunt U زننده ساختن
sepulchers U قبر ساختن
sepulchre U قبر ساختن
diversify U گوناگون ساختن
diversifies U گوناگون ساختن
diversified U گوناگون ساختن
vitiated U ناپاک ساختن
vitiates U معیوب ساختن
vitiates U ناپاک ساختن
vitiating U معیوب ساختن
vitiating U ناپاک ساختن
wet U مرطوب ساختن
wets U مرطوب ساختن
wetted U مرطوب ساختن
wettest U مرطوب ساختن
disjoin U بی ربط ساختن
maximised U بیشینه ساختن
maximises U بیشینه ساختن
maximize U بیشینه ساختن
maximized U بیشینه ساختن
maximizes U بیشینه ساختن
maximizing U بیشینه ساختن
sepulchres U قبر ساختن
play music U موسیقی ساختن
internalization U درونی ساختن
to [build / erect / put up] a fence U حصاری ساختن
ensure U مطمئن ساختن
ensured U مطمئن ساختن
ensures U مطمئن ساختن
ensuring U مطمئن ساختن
insures U مطمئن ساختن
insuring U مطمئن ساختن
accustom U معتاد ساختن
accustoming U معتاد ساختن
accustoms U معتاد ساختن
minimised U کمینه ساختن
minimises U کمینه ساختن
denigration U سیاه ساختن
inters U مدفون ساختن
discover U مکشوف ساختن
discovered U مکشوف ساختن
discovering U مکشوف ساختن
discovers U مکشوف ساختن
produce U ساختن محصول
cancel [booking, reservation] U باطل ساختن
produced U ساختن محصول
produces U ساختن محصول
disable U ناتوان ساختن
disables U ناتوان ساختن
disabling U ناتوان ساختن
minimising U کمینه ساختن
minimize U کمینه ساختن
minimized U کمینه ساختن
snarl U خشمگین ساختن
snarled U خشمگین ساختن
snarling U خشمگین ساختن
snarls U خشمگین ساختن
denude U عاری ساختن
denuded U عاری ساختن
denudes U عاری ساختن
denuding U عاری ساختن
substantiate U مستند ساختن
substantiated U مستند ساختن
substantiates U مستند ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com