English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
punishable U مستحق مجازات
criminous U مستحق مجازات
actionable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
worthy U مستحق
worthiest U مستحق
worthier U مستحق
entitled to U مستحق
just U مستحق
entitled U مستحق
deserving U مستحق
meritorious U مستحق
deserved U مستحق
worthful U شایسته مستحق
intitle U مستحق دانستن
belonging to another U مستحق للغیر
indign U غیر مستحق
gallows U مستحق اعدام
hanging U محزون مستحق اعدام
entitling U حق دادن مستحق دانستن
actionable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
entitles U حق دادن مستحق دانستن
penal <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
gallows bird U ادم مستحق اعدام
entitle U حق دادن مستحق دانستن
indictable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
intitule U لقب دادن مستحق دانستن
poaching U دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
pains and penalties U مجازات
the lash U مجازات
sanction U مجازات
penalties U مجازات
reprimanding U مجازات
reprimanded U مجازات
sanctions U مجازات
reprimand U مجازات
rocket [British E] U مجازات
reprimands U مجازات
sanctioning U مجازات
wite U مجازات
sanctioned U مجازات
punishment U مجازات
retribution U مجازات
castigation U مجازات
penalty U مجازات
degrading punishment U مجازات ترذیلی
deterrennt punishment U مجازات ترهیبی
disciplinary punishment U مجازات انضباطی
mitigation of punishment U تخفیف مجازات
to death penalty U اعدام مجازات
pecuniary punishment U مجازات نقدی
forfeitable U قابل مجازات
fasces U قدرت مجازات
deterrent punishment U مجازات ارعابی
pecuniary penalty U مجازات مالی
pecuniary pumishment U مجازات نقدی
theories of punishment U اهداف مجازات
absolution U انصراف از مجازات
to get a rocket [British E] <idiom> U مجازات شدن
theories of punishment U فلسفه مجازات
suspension of punishment U تعلیق مجازات
principal punishment U مجازات اصلی
punishability U مجازات کردنی
punishability U قابلیت مجازات
punishment of a minor offence U مجازات تکدیری
punitory U متضمن مجازات
reformative punishment U مجازات تادیبی
reprieval U تعلیق مجازات
severe punishment U مجازات شاق
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
to get ticked off [British E] <idiom> U مجازات شدن
capital punishment U اعدام مجازات
sanction U مجازات کردن
death penalty U مجازات اعدام
punishes U مجازات کردن
probation U تعلیق مجازات
punishable U قابل مجازات
punishment U کیفر مجازات
sentence U حکم به مجازات
sentencing U حکم به مجازات
punished U مجازات کردن
doom U حکم مجازات
culpable U قابل مجازات
capital punishment U مجازات اعدام
sentences U حکم به مجازات
sanctioned U مجازات کردن
accessory punishment U مجازات تبعی
suspended sentence U مجازات تعلیقی
divine legislation U تشدید مجازات
castigator U مجازات کننده
communication of punishment U ابلاغ مجازات
agravation of punishment U تشدید مجازات
commutation U تخفیف مجازات
sanctions U مجازات کردن
punish U مجازات کردن
culpability U قابلیت مجازات
degradatory punishment U مجازات ترذیلی
sanctioning U مجازات کردن
suspended sentences U مجازات تعلیقی
indictable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
actionable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
on probation U به شرط تعلیق مجازات
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات
finger-wagging U مجازات [اصطلاح روزمره]
censure U مجازات [اصطلاح روزمره]
culpable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
on probation U در دوره تعلیق مجازات
punishable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
reproof U مجازات [اصطلاح روزمره]
culpable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
penal codes U قانون مجازات عمومی
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
sanction U تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioned U تصدیق مجازات اقتصادی
indictable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
penal code U قانون مجازات عمومی
sanctions U تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioning U تصدیق مجازات اقتصادی
it is death to U مجازات 0000مرگ است
commutation U تبدیل مجازات به اخف
actionable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
probation order U دستور یا حکم تعلیق مجازات
punishes U مجازات کردن کیفر دادن
punished U مجازات کردن کیفر دادن
punish U مجازات کردن کیفر دادن
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات بودن
reprieve U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieving U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieves U مجازات کسی را بتعویق انداختن
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
capital U قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to place somebody on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to suspend somebody's sentence on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
The culpable action may be done wilfully or by negligence. U عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
persistent offender U مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows U چوبه دار مجازات اعدام با دار
impunity U معافیت از مجازات معافیت از زیان
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
capital punishment U کیفر اعدام مجازات اعدام
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com