English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sail U مسافرت با قایق بادی
sailed U مسافرت با قایق بادی
sailings U مسافرت با قایق بادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sailboat U قایق بادی
sailboats U قایق بادی
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
sailing U قایقرانی با قایق بادی
schooner U نوعی قایق بادی
schooners U نوعی قایق بادی
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
air bedding U لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
trips U مسافرت مسافرت کردن
tripped U مسافرت مسافرت کردن
trip U مسافرت مسافرت کردن
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
travels U مسافرت
locomotion U مسافرت
tours U مسافرت
touring U مسافرت
toured U مسافرت
tour U مسافرت
travel U مسافرت
traveled U مسافرت
journeying U مسافرت
journeys U مسافرت
journey U مسافرت
journeyed U مسافرت
visits U مسافرت معاینه
visited U مسافرت معاینه
visit U مسافرت معاینه
walkabout U مسافرت پیاده
trip ticket U بلیط مسافرت
jaunt U مسافرت کوچک
royal progress U مسافرت شاهانه
hitchhike U مسافرت مفتی
dromomania U جنون مسافرت
river trip U مسافرت رودخانه ای
peregrination U مسافرت دور
jaunts U مسافرت کوچک
peregrinations U مسافرت دور
passport U اجازه مسافرت
passports U اجازه مسافرت
walkabouts U مسافرت پیاده
pneumatic U بادی
blowy U بادی
body shirt U بادی
flatuous U بادی
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
camel U مسافرت کردن باشتر
camels U مسافرت کردن باشتر
churchills v to moscow U مسافرت چرچیل به مسکو
campaign U مسافرت درداخل کشور
campaigned U مسافرت درداخل کشور
campaigns U مسافرت درداخل کشور
campaigning U مسافرت درداخل کشور
Get ready for the journey(trip) U برای مسافرت حاضر شو
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
To travel night and day . U شب وروز مسافرت کردن
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
package tour U مسافرت بسته بندی
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
port U مامن مبدا مسافرت
trip ticket U برگه اجازه مسافرت
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
train journey from ... over ... to ... U مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
fly ash U خاکستر بادی
air brake U ترمز بادی
windmills U اسیاب بادی
air rifle U تفنگ بادی
dune sand U ماسه بادی
hurricane lamps U چراغ بادی
wind current U جریان بادی
airguns U سلاح بادی
air rifles U تفنگ بادی
air brakes U ترمز بادی
airguns U تفنگ بادی
air gun U تفنگ بادی
air pump U تلمبهء بادی
air blast transformer U مبدل بادی
airgun U سلاح بادی
at first blush U در بادی امر
air bed U تشک بادی
airgun U تفنگ بادی
aeromotor U موتور بادی
blow gun U تفنگ بادی
blow pipe U تفنگ بادی
blowgun U تفنگ بادی
blowtube U تفنگ بادی
pneumatic press U پرس بادی
air hammer U چکش بادی
windmill U اسیاب بادی
wind erosion U فرسایش بادی
quicksand U ماسه بادی
wind corrosion U ساییدگی بادی
pneumatic tire U لاستیک بادی
pneumatic tools U اسبابهای بادی
pop gun U تفنگ بادی
air operated horn U شیپور بادی
lanterns U چراغ بادی
lantern U چراغ بادی
pneumatic riveting U پرچکاری بادی
wind generator U مولد بادی
pneumatic U لاستیک بادی
marine sand U ماسه بادی
running sand U ماسه بادی
hurricane lamp U چراغ بادی
pneumatic hammer U چکش بادی
pneumatic fender U دفرای بادی
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
roadability U راهواری قابل مسافرت در جاده
We have a long journey before us . U مسافرت طولانی در پیش داریم
riding U گردش و مسافرت لنگر گاه
foy U سوری که بخاطر مسافرت میدهند
sail U شراع کشتی بادی
reed U الت موسیقی بادی
sailings U شراع کشتی بادی
sailed U شراع کشتی بادی
air operated pendulum type screen wiper U بادامک پاندولی بادی
self moved U دارای حرکت بادی
eolation U سنگ فرسایی بادی
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
sail arm U پره اسیاب بادی
riveting hammer U چکش بادی پرچ
fresh breeze U بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
wind instrument U الات موسیقی بادی
wind instruments U الات موسیقی بادی
popgun U تفنگ بادی بچگانه
square rigger U نوعی کشتی بادی
chipping hammer U چکش بادی اهن بر
chipping hammer U چکش بادی اهنبر
air operated press U پرس بادی پنوماتیکی
vane of windmill U پره اسیاب بادی
auxiliary sailing vessel U کشتی بادی موتوردار
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
commuted U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
mal de mer U سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
itinerate U سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
commute U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
commutes U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
quartering U بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
to go for a sail U با کشتی بادی سفریاگردش کردن
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
primafacie U در بادی امر قابل قبول
peabody picture vocabulary test U ازمون واژگان مصور پی بادی
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
balloon tire U لاستیک بادی عاج دار
an off shore wind U بادی که از سوی دریا بوزد
ophicleide U یکجور ساز بادی برنجین
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
flying U بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
How long does the crossing take? U چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
woodwind U موسیقی برای سازهای بادی چوبی
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
to sail [for] U با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
fresh gale U بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fishtail wind U بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs U سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com