Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air distance
U
مسافت هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
Other Matches
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale
U
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
windsor round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder
U
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
absorption mean free path
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
length
U
مسافت
short range
U
کم مسافت
lengths
U
مسافت
short-range
U
کم مسافت
distances
U
مسافت
distance
U
مسافت
range
U
مسافت
ranged
U
مسافت
ranges
U
مسافت
taximeter
U
مسافت سنج
hauls
U
مسافت حمل
range finding
U
مسافت یابی
range indicator
U
شاخص مسافت
range indicator
U
طبله مسافت
range finder
U
مسافت یاب
telemeter
U
مسافت سنج
telephone
U
در یک مسافت طولانی
range calibration
U
تنظیم مسافت
range indicator
U
مقیاس مسافت
supporting distance
U
مسافت پشتیبانی
sight distance
U
مسافت دید
telephoning
U
در یک مسافت طولانی
telemetry
U
مسافت سنجی
telephones
U
در یک مسافت طولانی
telephoned
U
در یک مسافت طولانی
haul
U
مسافت حمل
test course
U
مسافت ازمایش
range adjustment
U
تنظیم مسافت
hauled
U
مسافت حمل
equidistance
U
مسافت مساوی
hauling
U
مسافت حمل
close range
U
مسافت نزدیک
known distance
U
مسافت معلوم
range sensing
U
تخمین مسافت
trochometer
U
مسافت پیما
range scale
U
طبله مسافت
odograph
U
مسافت سنج
intervalometer
U
مسافت سنج
training distance
U
مسافت تمرین
odometer
U
مسافت سنج
range determination
U
تعیین مسافت
range drum
U
طبله مسافت
proximity fuze
U
از مسافت دور
metrograph
U
مسافت سنج
jacob's staff
U
مسافت سنج
plotting scale
U
خط کش مسافت یاب
burst range
U
مسافت ترکش
range determination
U
تخمین مسافت
racing course
U
مسافت مسابقه
ranging
U
مسافت یابی
rangefinders
U
مسافت یاب
viameter
U
مسافت پیما
blooming train
U
مسافت نورد
odometry
U
مسافت پیمایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
ranging
U
مسافت یابی کردن
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
macrometer
U
مسافت یاب نوری
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
leader's rule
U
تعیین مسافت امن
equidistant
U
دارای مسافت مساوی
flights shooting
U
مسابقه مسافت نه هدف
long distance supply
U
تغذیه مسافت دور
flash ranging
U
مسافت یابی نوری
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
mile
U
مقیاس سنجش مسافت
measurer whell
U
چرخ مسافت سنج
miles
U
مقیاس سنجش مسافت
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
tachometer
U
کیلومترشمار مسافت سنج
measuring magnifier
U
مسافت یاب دقیق
sound ranging
U
مسافت یابی صوتی
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
range rake
U
الیداد مسافت سنج
long distance
U
دارای مسافت دور
long distance
U
دارای مسافت زیاد
longed
U
طی مسافت زیاد توپ
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
range disk
U
میز تصحیح مسافت
long
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
longer
U
طی مسافت زیاد توپ
longest
U
طی مسافت زیاد توپ
eying
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyeing
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
eye
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
longs
U
طی مسافت زیاد توپ
distantly
U
دور به مسافت زیاد
spots
U
مسافت یابی کردن
spot
U
مسافت یابی کردن
limit
U
مسافت یا مدت مسابقه
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
long-distance
U
دارای مسافت دور
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
range finding
U
تخمین مسافت کردن
eyes
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
range keeper
U
محاسب مسافت توپ
range board
U
میز تنظیم مسافت
torpedo run
U
مسافت طی شده اژدر
telemeter
U
دورسنج مسافت سنج
taximeter
U
مسافت نمای تاکسی
ranging pole
U
شاخصهای مسافت یابی
range finder
U
مسافت سنج دریایی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
range table
U
جدول مسافت توپ
arming range
U
مسافت مسلح شدن گلوله
band
U
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
legs
U
مسافت طی شده قایق در یک دور
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
leg
U
مسافت طی شده قایق در یک دور
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
loran
U
رادار مسافت سنج دریایی
fetched
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
measuring magnifier
U
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
fetches
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
range drum
U
طبله بستن مسافت به توپ
bands
U
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
To cover (traverse)long distances.
U
مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com