English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
singles U مسابقه انفرادی
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
demolition derby U مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
programs U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
bridle track U ایز سوارکاران
jockey room U رختکن سوارکاران
jockey club U باشگاه سوارکاران انگلستان
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
individual U انفرادی
single U انفرادی
individuals U انفرادی
singularity U انفرادی
single life U انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
single tax U مالیات انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
spade U بیل انفرادی
several covenants U تعهدات انفرادی
individualism U حالت انفرادی
spades U بیل انفرادی
individualized instruction U اموزش انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
cell U زندان انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
cells U زندان انفرادی
solitany confinment U حبس انفرادی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
play U شرکت درمسابقه انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
solo U تک خوانی بطور انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
skillful U ماهر
hardworking <adj.> U ماهر
skillful Šetc U ماهر
proficient U ماهر
diligent <adj.> U ماهر
assiduous <adj.> U ماهر
workmanly U ماهر
pert U ماهر
wieldy U ماهر
handy U ماهر
handiest U ماهر
expert U ماهر
experts U ماهر
handier U ماهر
dexterous U ماهر
neat handed U ماهر
industrious <adj.> U ماهر
light handed U ماهر
sedulous <adj.> U ماهر
dextrous U ماهر
studious <adj.> U ماهر
he was neat U ماهر
fine fingered U ماهر
deft U ماهر
workmanlike U ماهر
skilled U ماهر
knacky U ماهر
light footed U ماهر
industrious U ماهر
skilful U ماهر
adroit <adj.> U ماهر
adept U ماهر
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
movements U حرکات
articulates U ماهر در صحبت
cunning U ماهر زیرکی
articulating U ماهر در صحبت
water dog U شناگر ماهر
articulate U ماهر در صحبت
mastered U ماهر شدن
master U ماهر شدن
semi skilled U نیمه ماهر
nattiest U پاکیزه ماهر
semiskilled U نیمه ماهر
sharpshooter U تیرانداز ماهر
expert gunner U توپچی ماهر
shotmaker U شوت زن ماهر
masters U ماهر شدن
natty U پاکیزه ماهر
nattier U پاکیزه ماهر
journeymen U کارگر ماهر
slick U ماهر صاف
greatest U متعدد ماهر
scientail U ماهر علمی
tactical U ماهر ماهرانه
tactically U ماهر ماهرانه
craftsmen U کارگر ماهر
craftsman U کارگر ماهر
great U متعدد ماهر
slickest U ماهر صاف
versant U ماهر واستاد
journeyman U کارگر ماهر
skilled labour U کارگر ماهر
skilled worker U کارگر ماهر
marksmen U تیرانداز ماهر
marksman U تیرانداز ماهر
great- U متعدد ماهر
understanding U مطلع ماهر
understandings U مطلع ماهر
flunky U غیر ماهر
flunkies U غیر ماهر
jimmy U ماهر دیلم
qualifies U ماهر شدن
flunkeys U غیر ماهر
qualify U ماهر شدن
light foot U ماهر تردست
flunkey U غیر ماهر
flunkys U غیر ماهر
skilled U ماهر و باتجربه
jimmies U ماهر دیلم
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
prescribed exercise U حرکات اجباری
movements U حرکات یکانها
retrograde movement U حرکات به عقب
tactical movement U حرکات تاکتیکی
compulsory U حرکات اجباری
school figures U حرکات اسب
rings U حرکات دارحلقه
puerilism U حرکات کودکانه
motion analysis U تحلیل حرکات
voluntary exercise U حرکات اختیاری
play marking U حرکات تهاجمی
peristalsis U حرکات حلقوی
gestures U حرکات بیانگر
compulsory freestyle U حرکات اجباری
optional U حرکات اختیاری
cadence U موزونی حرکات
eurythmics U تناسب حرکات
eye movements U حرکات چشم
calisthenics U حرکات سوئدی
air movements U حرکات هوایی
pumped U حرکات فریبنده
cadences U موزونی حرکات
calisthenics U حرکات نرمشی
pumps U حرکات فریبنده
pump U حرکات فریبنده
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
skillful weaver U بافنده ماهر و خبره
aces U خلبان ماهر و متهور
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
building craftsman U کارگر ماهر ساختمانی
figure skater U اسکیت باز ماهر
ace U خلبان ماهر و متهور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com