English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pro am U مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
players U بازیگران
registration of player U نامنویسی بازیگران
the profession U جماعت بازیگران
dramatis personoe U بازیگران نمایش
company U دسته هیئت بازیگران
pavilion U باشگاه بازیگران در انگلستان
personages U شخصیت بازیگران داستان
personage U شخصیت بازیگران داستان
companies U دسته هیئت بازیگران
pavilions U باشگاه بازیگران در انگلستان
move list U فهرست بازیگران غیرفعال
scorecard U برگه نام بازیگران
scorecards U برگه نام بازیگران
seeding U رده بندی بازیگران
solid U تیمی با بازیگران خوب
green room U انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
solids U تیمی با بازیگران خوب
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
opera hat U کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند
horses U بازیگران قوی تیم مهاجم
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
standings U فهرست نام بازیگران یا تیمها
dugout U پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugouts U پناهگاه کنار زمین بازیگران
troupes U دسته بازیگران ونمایش دهندگان
troupe U دسته بازیگران ونمایش دهندگان
greenrooms U اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
greenroom U اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
bases boaded U ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
pride U بهترین
foremost U بهترین
priding U بهترین
prided U بهترین
prides U بهترین
best U بهترین
gilt edge U بهترین
tiptop U بهترین
first class U بهترین
of the first water U بهترین
the best of all U بهترین
gilt-edged U بهترین
gilt edged U بهترین
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
prim buffa U سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
best U به بهترین وجه
best U بهترین کار
best efforts U بهترین مساعی
In the best possible manner. U به بهترین وجه
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
qualities U بهترین کیفیت
quality U بهترین کیفیت
optimum U بهترین امکان
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
penalty time keeper U حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
skimeister U بهترین اسکی باز
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
second best theory U نظریه بهترین دوم
best move U بهترین حرکت شطرنج
prime U کمال بهترین قسمت
primes U کمال بهترین قسمت
classic U مطابق بهترین نمونه
primed U کمال بهترین قسمت
classics U مطابق بهترین نمونه
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
tip top U بهترین اعلی درجه
clean the bases U ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
disabled list U فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
call time U تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
beluga U نام بهترین نوع خاویار
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
golf cart U گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
grease paint U رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
doll up U بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
dramatis personae U بازیگران نمایشنامه هنرپیشگان نمایشنامه
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
agonism U مسابقه
competitions U مسابقه
kyorougei U مسابقه
matches U مسابقه
match U مسابقه
competition U مسابقه
races U مسابقه
contest U مسابقه
contested U مسابقه
contests U مسابقه
competitions U مسابقه ها
contests U مسابقه ها
chase U مسابقه
chased U مسابقه
chases U مسابقه
chasing U مسابقه
ski racer U مسابقه رو
chace U مسابقه
meet U مسابقه
meets U مسابقه
setters U یک مسابقه
competition U مسابقه
raced U مسابقه
race U مسابقه
setter U یک مسابقه
contest U مسابقه
events U مسابقه
game U مسابقه
tournaments U مسابقه
ball game U مسابقه
tourney U مسابقه
ball games U مسابقه
contesting U مسابقه
event U مسابقه
tournament U مسابقه
racing U مسابقه
nightcaps U اخرین مسابقه
bullriding U مسابقه گاوسواری
winner of a match U برنده مسابقه
hash mark U خط شروع مسابقه
track U مسابقه دویدن
footrace U مسابقه دویدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com