English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highest bidder U برنده مزایده
horse race U مسابقه اسب دوانی
dash U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashes U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed U مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
derby U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
poolroom U اطاق شرط بندی مسابقه اسب دوانی
derbies U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
macron U علامت "-" که بالای حروف صدادار گذارده میشود تاصدای ان بلندتر شود
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
winner of a match U برنده مسابقه
victor U برنده مسابقه
victors U برنده مسابقه
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
horsey U وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
gives U بمعرض نمایش گذاشتن
to put to sale U بمعرض فروش گذاشتن
giving U بمعرض نمایش گذاشتن
give U بمعرض نمایش گذاشتن
yips U هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
draws U ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
draw U ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
prepositive U درجلو گذارده شده سرکلمهای
he is rightly named U بمناسبت یادرست اورانام گذارده اند
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
it was basedon evclid U اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
bolster U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
bolstered U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolsters U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
tryworks U کوره اجری دارای سه پایه کار گذارده شده در ان
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
raced U اسب دوانی
race U اسب دوانی
races U اسب دوانی
horse racing U اسب دوانی
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
jockeys U سوارکاراسب دوانی شدن
jockey U سوارکاراسب دوانی شدن
jockeying U اسب دوانی فریب
race card U برنامه اسب دوانی
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
sweepstakes U شرط بندی در اسب دوانی
the hurdles U اسپ دوانی با پرش از موانع
hippodrome U [میدان اسب دوانی یونانی]
sweep stakes U شرط بندی اسب دوانی
hippodrome U میدان اسب دوانی سیرک
hurdle U اسب دوانی با پرش از ارتفاع
hurdles U اسب دوانی با پرش از ارتفاع
sweepstake U شرط بندی در اسب دوانی
pari mutuel U شرط بندی در اسب دوانی
sweep stake U شرط بندی اسب دوانی
jockeys U نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
jockey U نیرنگ زدن اسب دوانی کردن
postward U بسوی محل شروع اسب دوانی
tendered U مزایده
high bids U مزایده
bidding U مزایده
public sale U مزایده
high tender U مزایده
tenderest U مزایده
tendering U مزایده
auction U مزایده
auctions U مزایده
auctioned U مزایده
auctioning U مزایده
tender U مزایده
totalizator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizer U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
steeplechase U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
totalisator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
steeplechases U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
tender U مناقصه مزایده
sell by auction U به مزایده فروختن
tendered U مناقصه مزایده
invitation to tender U دعوت به مزایده
auctioneers U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی مزایده
auction sale U مزایده فروش
appeal for tenders U درخواست مزایده
tendering U مناقصه مزایده
biddability U مزایده شدنی
outcries U حراج مزایده
outcry U حراج مزایده
tenderest U مناقصه مزایده
bids U پیشنهاد مزایده
bids U مناقصه مزایده
put up to auction U به مزایده گذاشتن
bid U مناقصه مزایده
high tender U به مزایده گذاشتن
bid U پیشنهاد مزایده
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
paddock U میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
paddocks U میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
ringman U کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
tenderest U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to advertise for bids U چیزی را به مزایده گذاشتن
tendering U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
licit U فروش ازطریق مزایده
to invite tenders for something U چیزی را به مزایده گذاشتن
bidding U پیشنهاد مزایده کردن
tendered U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
auction of rug U حراج و مزایده فرش
bid U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
bids U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
tender guarantee U ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond U ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
call for tender U برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer U پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
deferent U برنده
cutters U برنده
heuristic U پی برنده
trenchant U برنده
incisive U برنده
cutter U برنده
mutilator U برنده
vehicle U برنده
vehicles U برنده
conductive U برنده
incisory U برنده
winning U برنده
incisor tooth U برنده
winnings U برنده
winners U برنده
foretooth U برنده
winner U برنده
scissile U برنده
discoverers U پی برنده
discoverer U پی برنده
high proof U برنده
cutting U برنده
portative U برنده
edged tool U الت برنده
outpoint U برنده با امتیاز
lacerative U برنده یا درنده
resolutive U تحلیل برنده
edge tool U الت برنده
impellor U پیش برنده
propulsive U جلو برنده
persi U برنده سر دیو
promotor U پیش برنده
gonfalonier U برنده پرچم
matrolinous U بارث برنده
gestatorial U برنده پاپ
incisively U بطور برنده
perseus U برنده سر دیو
medalist U برنده مدال
promoter U پیش برنده
impeller U پیش برنده
prizewinner U برنده جایزه
prizer U برنده جایزه
booster U بالا برنده
dark horse U برنده غیرمترقبه
dark horses U برنده غیرمترقبه
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
propelling U پیش برنده
uplifter U بالا برنده
uptake U بالا برنده
utilizer U بکار برنده
raiders U یورش برنده
raider U یورش برنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com