English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
classics U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free dance U قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
green flag U پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
annual U سالانه
yearly U سالانه
annuals U سالانه
per annum U سالانه
yearly profit U سود سالانه
annual accumulation of sediment U ته نشست سالانه
annual rainfall U بارش سالانه
annuity U پرداختهای سالانه
yearbook U گزارشات سالانه
yearbooks U گزارشات سالانه
annuities U مقرری سالانه
annual budget U بودجه سالانه
annual earnings U درامد سالانه
annual leave U مرخصی سالانه
annual increase U افزایش سالانه
annual report U گزارش سالانه
annual storage U مخزن سالانه
annual wage U دستمزد سالانه
annual increase U رشد سالانه
annual income U درامد سالانه
anuual discharge U بده سالانه
annual earnings U عواید سالانه
annual patent fee U حق الامتیاز سالانه
tax year مالیات سالانه
annual preciptation U ریزش سالانه
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
annual rate of growth U نرخ رشد سالانه
AGM U مجمع عمومی سالانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
AGMs U مجمع عمومی سالانه
fixture U برنامه سنتی سالانه
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
annuity U مستمری سالانه مقرری مستمر
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
Bang went our annul holidays. U تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
arrendare U اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
summoned U دعوت
summon U دعوت
summons U دعوت
invitations U دعوت
bidding U دعوت
invitation U دعوت
summonses U دعوت
calling U دعوت
summonsing U دعوت
summonsed U دعوت
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
challenges U دعوت بجنگ
to call in U دعوت کردن
asks U دعوت کردن
to invite [to] U دعوت کردن [به]
challenge U دعوت بجنگ
challenged U دعوت بجنگ
uninvited U دعوت نشده
callers U دعوت کننده
boarding call U دعوت به بازدید
conference call U دعوت به سخنرانی
unbidden U دعوت نشده
caller U دعوت کننده
convocate U دعوت کردن
convocator U دعوت کننده
ask U دعوت کردن
asked U دعوت کردن
asking U دعوت کردن
letter of invitation U رقعه دعوت
letter of invitation U دعوت نامه
invitatory U متضمن دعوت
invitation to treat U دعوت به معامله
invitation to treat U دعوت به مذاکره
invitation to tender U دعوت به مزایده
invitation to tender U دعوت به مناقصه
invite U دعوت کردن
invited U دعوت کردن
invites U دعوت کردن
I am invited tonight of all nights . U دعوت شدم آن هم امشب
defiance U دعوت به جنگ بی اعتنایی
invitee U شخص دعوت شده
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
to proffer an invitation U رسما دعوت کردن
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to fling down the gauntlet U بجنگ تن بتن دعوت کردن
to throw down the glove U بجنگ تن بتن دعوت کردن
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
to barge in U بدون دعوت وارد شدن
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour . U دعوت شما را با منت قبول می کنم
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
to disinvite somebody from an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
to withdraw the invitation to an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
have over <idiom> U شخصی را به خانه خود دعوت کردن
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
treat someone <idiom> U پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gantlope U باند برای دست دعوت به مارزه
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
gatecrashers U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
gatecrasher U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
call to order U به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
propositioning U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositions U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositioned U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
proposition U پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
self service U ازاد
free play U ازاد
self-service U ازاد
at ease U ازاد
immune U ازاد
freeman U ازاد
absolutes U ازاد
freemen U ازاد
unihibited U ازاد
fetterless U ازاد
loose U ول ازاد
unihibit U ازاد
sweep back U بک ازاد
suspended floor U کف ازاد
exempts U ازاد
exempting U ازاد
freed U ازاد
open U ازاد
exempt U ازاد
opened U ازاد
opens U ازاد
unattached U ازاد
self administered U ازاد
freeing U ازاد
looser U ول ازاد
stand easel U ازاد
stand at ease U ازاد
loosest U ول ازاد
free U ازاد
slack water U اب ازاد
exempted U ازاد
unrestrained U ازاد
sweepers U بک ازاد
sweeper U بک ازاد
idle line U خط ازاد
immundity U ازاد
degage U ازاد
disengaged U ازاد
go as you please U ازاد
frees U ازاد
footloose U ازاد
absolute U ازاد
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
free float U فرجه ازاد
open shot U با کارکرد ازاد
free flight U موشک ازاد
open shop U با کارکرد ازاد
plays U حرکت ازاد
idle junction U اتصال ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com