Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an out match
U
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
out of bounds
U
بیرون از زمین بازی
[ورزش]
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
Viewdata
U
سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
He was engrossed in conversation .
U
فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
MSX
U
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
Those who lose must step out.
U
هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
acrade game
U
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
intrusive bodies
U
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
field
U
زمین بازی
playgrounds
U
زمین بازی
playground
U
زمین بازی
field of play
U
زمین بازی
playing field
U
زمین بازی
pitches
U
زمین بازی
playing court
U
زمین بازی
fields
U
زمین بازی
pitch
U
زمین بازی
playing fields
U
زمین بازی
fielded
U
زمین بازی
extraterrestrials
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
outdoor relief
U
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
rugby field
U
زمین بازی رگبی
squash court
U
زمین بازی اسکواش
links
U
زمین بازی گلف
long service line
U
خط طولی زمین در بازی دونفره
team handball court
U
زمین بازی هند بال
home run
U
بازی پر هیجان با امتیازتماس با زمین
baseline game
U
بازی در انتهای زمین تنیس
The ball was out of bounds.
U
توپ خارج
[از زمین بازی]
بود.
curling
U
بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
sticky wicket
U
زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
service line
U
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
volleyball
U
بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
competetive
U
مسابقهای
competitive
U
مسابقهای
competitiveness
U
مسابقهای
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
sensei
U
مبارزه مسابقهای
panniers
U
سبد کبوترهای مسابقهای
drive
U
رانندگی ارابه مسابقهای
dragons
U
قایق مسابقهای 3 نفره
drives
U
رانندگی ارابه مسابقهای
dragon
U
قایق مسابقهای 3 نفره
pannier
U
سبد کبوترهای مسابقهای
to time a race
U
وقت مسابقهای را نگاه داشتن
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
slugfest
U
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
overnight
U
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
afoot
U
برپا
erects
U
برپا کردن
rise and shine
U
فرمان برپا
rigs
U
برپا کردن
rigged
U
برپا کردن
erect
U
برپا کردن
rig
U
برپا کردن
raises
U
برپا داشتن
erecting
U
برپا کردن
erected
U
برپا کردن
set up
U
برپا کردن
erections
U
برپا کردن
erection
U
برپا کردن
emplacement
U
برپا کردن
raise
U
برپا داشتن
postal match
U
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
wage
U
جنگ برپا کردن
to pull caps
U
هایهو برپا کردن
wages
U
جنگ برپا کردن
waged
U
جنگ برپا کردن
waging
U
جنگ برپا کردن
encamp
U
خیمه برپا کردن
set up
U
برپا کردن برپایی
encamped
U
خیمه برپا کردن
encamping
U
خیمه برپا کردن
re establish
U
دوباره برپا کردن
encamps
U
خیمه برپا کردن
juryrig
U
برپا کردن موقت
foundering
U
برپا کننده موسس
foundered
U
برپا کننده موسس
founders
U
برپا کننده موسس
founder
U
برپا کننده موسس
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
to raise a monument
U
برپا کردن بنای یادگاری
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
set up
<idiom>
U
راه انداختن ،برپا کردن چیزی
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
homebred
U
خانگی
domestic
U
خانگی
indoor
U
خانگی
household
U
خانگی
domiciliary
U
خانگی
households
U
خانگی
home like
U
خانگی
home-grown
U
خانگی
free-range
U
خانگی
homelike
U
خانگی
home-made
<adj.>
U
خانگی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
post race
U
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
burion
U
سهره خانگی
cottage industries
U
فرآورد خانگی
firesides
U
زندگی خانگی
cottage industry
U
فرآورد خانگی
domestic fuel
U
سوخت خانگی
domestic waste water
U
فاضلاب خانگی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
homer
U
کبوتر خانگی
houseplants
U
گیاه خانگی
houseplant
U
گیاه خانگی
homespun
U
بافت خانگی
sparrow
U
گنجشگ خانگی
lares and penates
U
بتهای خانگی
sparrows
U
گنجشگ خانگی
Home appliances
U
لوازم خانگی
homing pigeon
U
کبوتر خانگی
cottage industries
U
کارگاه خانگی
homing pigeons
U
کبوتر خانگی
lar n
U
خدای خانگی
mouse
U
موش خانگی
fireside
U
زندگی خانگی
store-room
U
انبار خانگی
store room
U
انبار خانگی
store-rooms
U
انبار خانگی
household economy
U
اقتصاد خانگی
house-party
U
دوره خانگی
house party
U
دوره خانگی
linnet
U
سهره خانگی
house party
U
مجالس خانگی
Calor Gas
U
گاز خانگی
house-parties
U
دوره خانگی
house-parties
U
مجالس خانگی
dishabille
U
جامه خانگی
home brew
U
مشروبات خانگی
home-brew
U
مشروبات خانگی
house-party
U
مجالس خانگی
home work
U
کار خانگی
domestic consumption
U
مصرف خانگی
mouses
U
موش خانگی
hen
U
مرغ خانگی
gecko
U
مارمولک خانگی
home computers
U
کامپیوتر خانگی
home computer
U
کامپیوتر خانگی
home consumption
U
مصرف خانگی
hens
U
مرغ خانگی
Home appliances
U
وسایل خانگی
leet
U
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
eight bit system
U
کامپیوتر خانگی کوچک
poultry
U
مرغ خانگی ماکیان
homemade
U
خانگی خانه بافت
john barleycorn
U
مشروب الکلی خانگی
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
jersey giant
U
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
runt
U
کبوتر خانگی درشت کوتوله
minorca
U
مرغ خانگی سواحل مدیترانه
domesticity
U
زندگانی خانگی رام شدگی
runts
U
کبوتر خانگی درشت کوتوله
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com