English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
cryptocustodian U مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
signal security U تامین مخابراتی
communication security U تامین مخابراتی
communication security U برقراری تامین مخابراتی
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
call off U فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
LSD U نگهداری تحویل
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
delivery leadtime U زمان تحویل اولین پارتی وسایل
delivery leadtime U زمان تحویل اولین قسمت وسایل
preventive U ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
cattage key people U افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
scsi U بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set U دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
lu U LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
transitions U تحول
sublation U تحول
transition U تحول
solstice U تحول
upheavals U تحول
upheaval U تحول
mutations U تحول
vicissitude U تحول
mutation U تحول
solstitium U تحول
mutations U تحول طغیان
vicissitudinous U تحول پذیر
turn off U نقطه تحول
turn-offs U نقطه تحول
isothermal process U تحول همدما
mutation U تحول طغیان
transition temperature U دمای تحول
computer revolution U تحول کامپیوتر
heat of transformation U گرمای تحول
information revolution U تحول اطلاعات
transition time U زمان تحول
transformism U تحول گرایی
absorption transition U تحول جذب
turn-off U نقطه تحول
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
transmogrification U تغییر شکل تحول
evolution U تحول تکامل تدریجی
landmarks U نقطه تحول تاریخ
phase U دوره تحول وتغییر
phases U دوره تحول وتغییر
phased U دوره تحول وتغییر
landmark U نقطه تحول تاریخ
pseudomorphism U تحول بشکل کاذب
isothermal process U تحول در دمای ثابت
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
solstitial U دارای دوره تحول کوتاه
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
counting U شمارش
counted U شمارش
numeration U شمارش
count U شمارش
counts U شمارش
computation U شمارش
computations U شمارش
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
countable U شمارش پذیر
recounted U شمارش مجدد
indigitation U اعلان شمارش
counting votes U شمارش اراء
counting loop U حلقه شمارش
recount U شمارش مجدد
countdowns U شمارش معکوس
denumerable U قابل شمارش
countdown U شمارش معکوس
calculability U قابلیت شمارش
head counts U شمارش مردم
counter U عقربه شمارش
head count U شمارش مردم
recounting U شمارش مجدد
recounts U شمارش مجدد
record count U شمارش رکوردها
tally U شمارش شمارشگر
myriad <adj.> U غیرقابل شمارش
uncountable <adj.> U غیرقابل شمارش
tallying U شمارش شمارشگر
sumless <adj.> U غیرقابل شمارش
numberless <adj.> U غیرقابل شمارش
innumerable <adj.> U غیرقابل شمارش
countless <adj.> U غیرقابل شمارش
countering U عقربه شمارش
tallies U شمارش شمارشگر
tallied U شمارش شمارشگر
enumeratoin U سرشماری شمارش
countered U عقربه شمارش
numerable U قابل شمارش
enumerable U شمارش پذیر
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
uncounted U غیر قابل شمارش
scrutineer U مامور شمارش ارا
computation U نتیجه شمارش محاسبه
computations U نتیجه شمارش محاسبه
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
tab U شمارش جدول بندی
tabs U شمارش جدول بندی
numerative U دستگاه شمارش [ریاضی]
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
dehind U شمارش امتیاز منفی بازیگر
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
innumerable U غیرقابل شمارش بیحد و حصر
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
communication line U خط مخابراتی
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
signal flag U پرچم مخابراتی
communication cover U پوشش مخابراتی
communications channel U کانال مخابراتی
communications system U سیستم مخابراتی
signal communications U ارتباطات مخابراتی
communications protocol U پروتکل مخابراتی
signal services U قسمتهای مخابراتی
communication link U تسلسل مخابراتی
copying U نگهبان مخابراتی
signal services U خدمات مخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
communications processor U پردازنده مخابراتی
copy U نگهبان مخابراتی
copies U نگهبان مخابراتی
communication network U شبکه مخابراتی
copied U نگهبان مخابراتی
communication signal U سیگنال مخابراتی
communications link U پیوند مخابراتی
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
communication deception U فریب مخابراتی
additive U پیوند کد مخابراتی
additives U پیوند کد مخابراتی
telenet U شبکه مخابراتی
ace high U سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com