Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordinate coajunction
U
حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
compound complex
U
دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
solution of a problem
U
حل یک مسئله
example
U
مسئله
examples
U
مسئله
catechist
U
مسئله گو
problem solving
U
حل مسئله
case
U
مسئله
resolvent
U
حل حل مسئله
cases
U
مسئله
theorem
U
مسئله
theorems
U
مسئله
issued
U
مسئله
issue
U
مسئله
issues
U
مسئله
problems
U
مسئله
problem
U
مسئله
problem state
U
وضعیت مسئله
the eastern question
U
مسئله خاور
questioned
U
استفهام مسئله
toss-up
U
مسئله مشکوک
solution to a problem
U
راه حل یک مسئله
dilemmas
U
مسئله غامض
benchmark problem
U
مسئله محک
benchmark problebm
U
مسئله محک
dilemma
U
مسئله غامض
toss up
U
مسئله مشکوک
identification problem
U
مسئله شناسائی
question
U
استفهام مسئله
jeopardy
U
مسئله بغرنج
crux
U
مسئله دشوار
toughie
U
مسئله بغرنج
questions
U
استفهام مسئله
solved
U
حل کردن مسئله
side issues
U
مسئله فرعی
check problem
U
مسئله مقابلهای
solves
U
حل کردن مسئله
troublemaker
U
مسئله آفرین
solving
U
حل کردن مسئله
test problem
U
مسئله ازمابنده
problematic
<adj.>
U
مسئله آفرین
side issue
U
مسئله فرعی
problem definition
U
تعریف مسئله
toughy
U
مسئله بغرنج
problem description
U
تشریح مسئله
problem description
U
شرح مسئله
problem identification
U
شناسایی مسئله
check problem
U
مسئله ازمایشی
problem oriented
U
مسئله گرا
solve
U
حل کردن مسئله
chess problem
U
مسئله شطرنج
two mover
U
مسئله مات در دو حرکت
three mover
U
مسئله مات با سه حرکت
to revisit an issue
U
مسئله ای را بازدید کردن
question in dispute
U
مسئله متنازع فیه
problem oriented language
U
زبان باگرایش مسئله
problem child
U
فرزند مسئله دار
problem analysis
U
تجزیه و تحلیل مسئله
conundrum
U
مسئله بغرنج وپیچیده
problem oriented language
U
زبان مسئله گرا
identification problem
U
مسئله تعیین هویت
buring question
U
مسئله هیجان اور
conundrums
U
مسئله بغرنج وپیچیده
on line problem solving
U
حل مسئله بطور درون خطی
eight queens problem
U
مسئله هشت وزیر شطرنج
to crack a problem
U
مسئله ای را حل کردن
[ریاضی یا فیزیک]
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
that is not the proposition
U
مسئله چیز دیگر است
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
combinatorial explosion
U
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem
U
مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
propositioned
U
قضیه
proposition
U
قضیه
theorem
U
قضیه
cages
U
قضیه
cage
U
قضیه
theorems
U
قضیه
propositions
U
قضیه
theses
U
قضیه
clause
U
قضیه
premiss
U
قضیه
clauses
U
قضیه
thesis
U
قضیه
axiom
U
قضیه
axioms
U
قضیه
cases
U
قضیه
propositioning
U
قضیه
case
U
قضیه
matter
U
امر قضیه
obverse
U
قضیه تالی
expansion theorem
U
قضیه بسطی
binomial theorem
U
قضیه دو جملهای
euler theorem
U
قضیه اولر
duality theorem
U
قضیه دوگانگی
pythagorean proposition
U
قضیه عروس
mattered
U
امر قضیه
mattering
U
امر قضیه
bernoulli theorem
U
قضیه برنولی
bayes'theorem
U
قضیه بیس
boltzmann h threrem
U
قضیه H بولتزمن
h theorem of boltzmann
U
قضیه H بولتزمن
asses bridge
U
قضیه حماریه
orthogonality theorem
U
قضیه تعامد
point of honour
U
قضیه شرف
poniard asinorum
U
قضیه حماریه
poniard asinorum
U
قضیه خرفهم
principal clause
U
قضیه اصلی
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
matters
U
امر قضیه
test case
U
قضیه در ازمایش
test cases
U
قضیه در ازمایش
syllogism
U
قضیه منطقی
variation theorem
U
قضیه تغییر
clauses
U
جزء قضیه
virial theorem
U
قضیه ویریال
clause
U
جزء قضیه
slutsky theorem
U
قضیه اسلاتسکی
euler's theorem
U
قضیه اویلر
rearrangement theorem
U
قضیه نوارایی
opposite
U
عکس قضیه
opposites
U
عکس قضیه
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stresses
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
porism
U
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
imbroglio
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
stressing
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
cogo
U
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
How did it turn out?
U
[قضیه]
چطور تمام شد؟
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
addition theorem
U
قضیه جمع پذیری
jahn teller theorem
U
قضیه یان- تلر
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
adjudicated case
U
قضیه محکوم بها
Pythagorean theorem
U
قضیه فیثاغورس
[ریاضی]
Pythagoras' theorem
U
قضیه فیثاغورس
[ریاضی]
majorpremise
U
کبرای قضیه منطقی
non restrictive clause
U
قضیه غیر تحدیدی
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
clausius virial theorem
U
قضیه ویریال کلازیوس
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
worst case scenario
U
بدترین شکل قضیه
worst-case scenario
U
بدترین شکل قضیه
theses
U
رساله دکتری قضیه
thesis
U
رساله دکتری قضیه
res judicata
U
قضیه محکوم بها
superaltern
U
قضیه کلی مورداستدلال
f.clause
U
قضیه که با in order thatاغازگرد د
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
I saw it for myself . I was an eye –witness
U
خودم شاهد قضیه بودم
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
premised
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
to have no say
[in that matter]
U
پاسخگو نبودن
[در این قضیه]
premisses
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
premise
U
قضیه ثابت یا اثبات شده
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
well-ordering theorem
U
قضیه خوش ترتیبی
[ریاضی]
prime number theorem
U
قضیه اعداد اول
[ریاضی]
autre fois acquit
U
قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
rhetorical question
U
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
adoption
U
مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
questioned
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
questions
U
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
the German issue
U
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German question
U
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
problem program
U
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
devolvement
U
تحویل
delivery
U
تحویل
freed
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
free
U
تحویل
frees
U
تحویل
prehension
U
تحویل
transter
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
freeing
U
تحویل
liveries
U
تحویل
livery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
solstice
U
تحویل
utilization
U
تحویل
processes
U
تحویل
process
U
تحویل
coordinate conjunction
U
حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
U
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com