English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the eastern question U مسئله خاور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Middle East U سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
lowlander U خاور
the oriel U خاور
east <adj.> U خاور
orients U خاور
orienting U خاور
orient U خاور
levantine U ساکن خاور
levanter U ساکن خاور
levant U خاور وشرق
it lies on the east of U در خاور واقع
greek church U کلیسای خاور
Far East U خاور دور
east U خاور مشرق
easterners U خاور نشین
easterner U خاور نشین
Near East U خاور نزدیک
orientalist U خاور شناس
south east U در جنوب خاور
north easterly U درشمال خاور
north-easterly U درشمال خاور
the orthodox church U کلیسای خاور
north east U شمال خاور
north east U در شمال خاور
orthodoxly U بشیوه کلیسای خاور
orientating U توجه بسوی خاور
orientates U توجه بسوی خاور
orientate U توجه بسوی خاور
south easterly U سوی جنوب خاور
Near East U خاور نزدیک [جغرافیا]
north easterly U وابسته بشمال خاور
north easter U باد شمال خاور
north-easterly U وابسته بشمال خاور
south east U سوی جنوب خاور
in a south easterly direction U از جهت جنوب خاور
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
examples U مسئله
case U مسئله
problems U مسئله
problem U مسئله
cases U مسئله
issue U مسئله
issued U مسئله
issues U مسئله
catechist U مسئله گو
solution of a problem U حل یک مسئله
problem solving U حل مسئله
example U مسئله
theorem U مسئله
resolvent U حل حل مسئله
theorems U مسئله
solution to a problem U راه حل یک مسئله
problem identification U شناسایی مسئله
questions U استفهام مسئله
troublemaker U مسئله آفرین
toss-up U مسئله مشکوک
solve U حل کردن مسئله
dilemmas U مسئله غامض
crux U مسئله دشوار
problem definition U تعریف مسئله
test problem U مسئله ازمابنده
problem description U شرح مسئله
dilemma U مسئله غامض
problem oriented U مسئله گرا
solved U حل کردن مسئله
solves U حل کردن مسئله
problem state U وضعیت مسئله
chess problem U مسئله شطرنج
check problem U مسئله ازمایشی
check problem U مسئله مقابلهای
problem description U تشریح مسئله
questioned U استفهام مسئله
benchmark problem U مسئله محک
benchmark problebm U مسئله محک
jeopardy U مسئله بغرنج
side issues U مسئله فرعی
question U استفهام مسئله
side issue U مسئله فرعی
identification problem U مسئله شناسائی
problematic <adj.> U مسئله آفرین
toughie U مسئله بغرنج
toughy U مسئله بغرنج
solving U حل کردن مسئله
toss up U مسئله مشکوک
conundrums U مسئله بغرنج وپیچیده
conundrum U مسئله بغرنج وپیچیده
question in dispute U مسئله متنازع فیه
three mover U مسئله مات با سه حرکت
identification problem U مسئله تعیین هویت
to revisit an issue U مسئله ای را بازدید کردن
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
problem oriented language U زبان مسئله گرا
buring question U مسئله هیجان اور
two mover U مسئله مات در دو حرکت
problem child U فرزند مسئله دار
problem analysis U تجزیه و تحلیل مسئله
ecafe U کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
to crack a problem U مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
eight queens problem U مسئله هشت وزیر شطرنج
that is not the proposition U مسئله چیز دیگر است
on line problem solving U حل مسئله بطور درون خطی
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
determinate problem U مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
porism U قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
cogo U یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stress U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
stressing U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
indies U هند خاور و هند و چین وجزایر وابسته به ان
the German issue U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
the German question U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
north north east U میان شمال و شمال خاور
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com