Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
smack
U
مزه مخصوصی داشتن
smacked
U
مزه مخصوصی داشتن
smacks
U
مزه مخصوصی داشتن
to smack
[of]
U
مزه مخصوصی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Briefcase utility
U
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
Other Matches
adhoc
ویژه امر مخصوصی
privilege
U
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
functions
U
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functioned
U
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function
U
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
hairdos
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
special troops
U
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
hairdo
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
built-in
U
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
cant
U
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
oilite bushing
U
بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
adm 0
U
موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
cleaned
U
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleanest
U
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans
U
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean
U
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
talent scouts
U
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout
U
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
bookmark
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
adding
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmarks
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
adds
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
fullest
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mat
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
full
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
zone bits
U
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt
U
پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
doubting
U
شک داشتن
doubts
U
شک داشتن
possess
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
wanted
U
کم داشتن
to have f.
U
تب داشتن
possesses
U
داشتن
possessing
U
داشتن
own
U
داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
lack
U
کم داشتن
have
U
داشتن
redolence
U
بو داشتن
lacked
U
کم داشتن
lacks
U
کم داشتن
having
U
داشتن
want
U
کم داشتن
doubted
U
شک داشتن
owning
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
relieving
U
داشتن
relieves
U
داشتن
relieve
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
to possess
U
داشتن
to have
U
داشتن
to hold
U
داشتن
intercommon
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
owned
U
داشتن
bear
U
داشتن
doubt
U
شک داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
bears
U
داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
owns
U
داشتن
to go hot
U
تب داشتن
bear
U
در بر داشتن
affect
U
دوست داشتن
importing
U
اهمیت داشتن
raise
U
برپا داشتن
imported
U
اهمیت داشتن
suspend
U
معوق داشتن
import
U
اهمیت داشتن
affect
U
تمایل داشتن
raises
U
برپا داشتن
affects
U
دوست داشتن
affects
U
تمایل داشتن
spare
U
دریغ داشتن
spared
U
دریغ داشتن
debt
U
بدهی داشتن
confides
U
اعتماد داشتن به
suspending
U
معوق داشتن
roll
U
تلاطم داشتن
confided
U
اعتماد داشتن به
confide
U
اعتماد داشتن به
rolled
U
تلاطم داشتن
fluctuates
U
نوسان داشتن
rolls
U
تلاطم داشتن
fluctuated
U
نوسان داشتن
fluctuate
U
نوسان داشتن
debts
U
بدهی داشتن
suspends
U
معوق داشتن
declares
U
افهار داشتن
hungers
U
اشتیاق داشتن
hungering
U
اشتیاق داشتن
hungered
U
اشتیاق داشتن
hunger
U
اشتیاق داشتن
valuing
U
گرامی داشتن
values
U
گرامی داشتن
value
U
گرامی داشتن
overlaps
U
اشتراک داشتن
overlaps
U
اصطکاک داشتن
overlapped
U
اشتراک داشتن
overlapped
U
اصطکاک داشتن
thirst
U
اشتیاق داشتن
can
U
قدرت داشتن
leans
U
تمایل داشتن
leaned
U
تمایل داشتن
lean
U
تمایل داشتن
recoils
U
واکنش داشتن بر
recoiling
U
واکنش داشتن بر
recoiled
U
واکنش داشتن بر
recoil
U
واکنش داشتن بر
monogamy
U
داشتن یک همسر
cans
U
امکان داشتن
cans
U
قدرت داشتن
canning
U
امکان داشتن
canning
U
قدرت داشتن
can
U
امکان داشتن
liaised
U
بستگی داشتن
like
U
دوست داشتن
may
U
امکان داشتن
declaring
U
افهار داشتن
declare
U
افهار داشتن
desiring
U
میل داشتن
desires
U
میل داشتن
desire
U
میل داشتن
represents
U
نمایندگی داشتن
represented
U
نمایندگی داشتن
represent
U
نمایندگی داشتن
requiring
U
لازم داشتن
requires
U
لازم داشتن
required
U
لازم داشتن
liked
U
دوست داشتن
likes
U
دوست داشتن
overlap
U
اشتراک داشتن
overlap
U
اصطکاک داشتن
correlation
U
ارتباط داشتن
outclasses
U
برتری داشتن بر
outclassed
U
برتری داشتن بر
outclass
U
برتری داشتن بر
minds
U
در نظر داشتن
outclassing
U
برتری داشتن بر
minds
U
تصمیم داشتن
minding
U
در نظر داشتن
minding
U
تصمیم داشتن
mind
U
در نظر داشتن
mind
U
تصمیم داشتن
require
U
لازم داشتن
aspired
U
هوش داشتن
contradicts
U
تناقض داشتن با
contradicted
U
تناقض داشتن با
contradict
U
تناقض داشتن با
implying
U
دلالت داشتن
imply
U
دلالت داشتن
implies
U
دلالت داشتن
tolerating
U
طاقت داشتن
tolerates
U
طاقت داشتن
tolerated
U
طاقت داشتن
tolerate
U
طاقت داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com