English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cost centre U مرکز هزینه یابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marginal costing U هزینه یابی نهائی
cost unit U واحد هزینه یابی
job costing U هزینه یابی کار
marginal costing U هزینه یابی نهایی
costing and pricing U هزینه یابی و قیمت گذاری
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost center U مرکز هزینه زا
involution U توان یابی قوه یابی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
attainment U دست یابی
castaways U عمق یابی
fault finding U عیب یابی
access U دست یابی
position finding U موقعیت یابی
edging U حاشیه یابی
accessing U دست یابی
accesses U دست یابی
accessed U دست یابی
edgings U حاشیه یابی
castaway U عمق یابی
attainments U دست یابی
ranging U مسافت یابی
positioning U موقع یابی
fault detection U عیب یابی
fringing U ریشه یابی
factoring U عامل یابی
marketing U بازار یابی
i. and evdevolution U توان یابی
error detection U خطا یابی
direction finding U جهت یابی
addressing U نشانی یابی
insinuation U رخنه یابی
debugger U اشکال یابی
cost finding U ارزش یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
mark sensing U نشان یابی
obstacle sense U حس مانع یابی
localization U موضع یابی
calibration U خصلت یابی
fault diagnosis U عیب یابی
goniometry U زاویه یابی
interpolations U میان یابی
summation U مجموع یابی
orientate U جهت یابی
orientates U جهت یابی
orientating U جهت یابی
termination U پایان یابی
patterning U طرح یابی
sourcing U منابع یابی
interpolations U درون یابی
achievements U دست یابی
achievement U دست یابی
surveys U زمینه یابی
interpolation U درون یابی
interpolation U میان یابی
matchmaking U زوج یابی
troubleshooting U اشکال یابی
troubleshooting U عیب یابی
levelling U ارتفاع یابی
range finding U مسافت یابی
acquisition U هدف یابی
acquisitions U هدف یابی
quadricycle U چهارچرخه یابی
extrapolations U برون یابی
orientation U جهت یابی
survey U زمینه یابی
location U مکان یابی
locations U مکان یابی
signal detection U علامت یابی
trapping U غلط یابی
extrapolation U برون یابی
surveyed U زمینه یابی
direction finding U جهت یابی کردن
extrapolated U برون یابی کردن
direction finding aerial U انتن جهت یابی
direction finding station U پست جهت یابی
interpolated U درون یابی کردن
extrapolate U برون یابی کردن
extender board U وسیله عیب یابی
interpolates U درون یابی کردن
excitor U عصب یابی محرک
interpolating U درون یابی کردن
detailing U یات و مسیر یابی
direction finding U سمت یابی کردن
absurdities test U ازمون مهمل یابی
attitude survey U زمینه یابی نگرش
ranging U مسافت یابی کردن
interpolate U درون یابی کردن
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
acoustic minehunting U مین یابی صوتی
plumb U ژرف یابی کردن
detail U یات و مسیر یابی
traces U رد یابی کردن نشان
traced U رد یابی کردن نشان
trace U رد یابی کردن نشان
extrapolating U برون یابی کردن
extrapolates U برون یابی کردن
aerial target aquisition U هدف یابی هوایی
parallel access U با دست یابی موازی
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
three dimensional direction finding U جهت یابی فضایی
spatial orientation U موقعیت یابی فضایی
maximum direction finding U جهت یابی حداکثر
locate mode U باب مکان یابی
localization of function U موضع یابی کارکرد
space orientation U موقعیت یابی فضایی
performance evaluation U ارز یابی کارایی
sound U عمق یابی کردن
quick access U با دست یابی تند
radio direction finding U جهت یابی بی سیم
random processing U با دست یابی تصادفی
ranging pole U شاخصهای مسافت یابی
sound ranging U مسافت یابی صوتی
sounds U عمق یابی کردن
soundest U عمق یابی کردن
sounded U عمق یابی کردن
spot U مسافت یابی کردن
spots U مسافت یابی کردن
item scaling U مقیاس یابی پرسشها
target aquisition U سیستم هدف یابی
flash ranging U مسافت یابی نوری
frigid manners U اطوارخنک یابی مزه
dumb barge U کرجی بی بادبان یابی موتور
inelegantly U ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
echo sounding U عمق یابی انعکاس صوت
eventration U جنین بی شکم یابی روده
disinterestedly U ازروی بی طرفی یابی علاقگی
paramorphic U دارای خاصیت تغییر یابی
stramline flow U جریان موازی یابی ممانعت
tomnoddy U ادم خرف یابی کله
snip U ادم کوچک یابی اهمیت
snipped U ادم کوچک یابی اهمیت
knotty pate U ادم خرف یابی کله
snipping U ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphous U دارای خاصیت تغییر یابی
an unerring aim U نشان درست یابی خطا
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
in suspense U درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
quadrantal U مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
locating U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate U مستقر ساختن مکان یابی کردن
located U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates U مستقر ساختن مکان یابی کردن
contumeliously U ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
range sensing U تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
ES IS U امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
there is no royal road to learning <proverb> U تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
landscapes U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaping U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped U جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
end system U پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
diagnostic U روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
meddle U مرکز
meddled U مرکز
meddles U مرکز
centre forward U مرکز
hearts U مرکز
middles U مرکز
heart U مرکز
middle U مرکز
centred U مرکز
stationed U مرکز
centered U مرکز
stations U مرکز
concentric U هم مرکز
center U مرکز
center line U خط مرکز
omphalos U مرکز
isocentre U هم مرکز
centers U مرکز
station U مرکز
intermediate exchange U مرکز
centre U مرکز
acentric U بی مرکز
light expense U هزینه کم
cost expenditure U هزینه
eight bit system U کم هزینه
voucher U هزینه
cost benefit ratio U هزینه
outgoings U هزینه
mise U هزینه
outgo U هزینه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com