English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plotting room U مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
fire direction center U مرکز هدایت اتش
direction center U مرکز هدایت عملیات
cores U بخش هدایت مرکز یک کابل
core U بخش هدایت مرکز یک کابل
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
ordnace U توپخانه
artillery U توپخانه
ordnance U توپخانه
gunnery U توپخانه
artillerist U متخصص توپخانه
corps artillery U توپخانه سپاه
hostile artillery U توپخانه دشمن
armored artillery U توپخانه زرهدار
division artillery U توپخانه لشگر
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
artillery ammunition U مهمات توپخانه
cannonry U توپ و توپخانه
armored artillery U توپخانه زرهی
artillery U رسته توپخانه
artillery U توپخانه صحرایی
gunner U جمعی توپخانه
towed artillery U توپخانه کششی
army artillery U توپخانه ارتش
gunner's party U گروه توپخانه
division artillery U توپخانه لشگری
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
gunners U جمعی توپخانه
artillery annex U پیوست توپخانه
turrets U برج توپخانه
medium artillery U توپخانه متوسط
turret U برج توپخانه
artillery group U گروه توپخانه
light artillery U توپخانه سبک
artillery piece U قبضه توپخانه
self propelled U توپخانه خودکششی
artillery mount U قنداق توپخانه
artillery mount U سکوی توپخانه
flak U توپخانه ضد هوایی
gunnery U توپخانه دریایی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
artillery branch U رسته توپخانه
fieldartillery U توپخانه صحرایی
field artillery U توپخانه صحرائی
field atrillery U توپخانه صحرایی
battering train U توپخانه محاصره
heavy artillery U توپخانه سنگین
artillery corps U قسمت توپخانه
gunnery U علم توپخانه
artillery corps U رسته توپخانه
artillery battalion U گردان توپخانه
artillery brigade U تیپ توپخانه
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
artillery chart U طرح تیر توپخانه
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
rolling barrage U سد اتش غلطان توپخانه
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
artillery carriage U قنداق سلاح توپخانه
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
gunnery U قوانین تیر توپخانه
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
active status U خط مشی فعال توپخانه
no fire line U خط منع اتش توپخانه
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
firing chart U طرح تیر توپخانه
flak U توپخانه پدافند هوایی
all available U تمام توپخانه موجود
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
fire plan U طرح اتش توپخانه
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
batteries U حمله با توپخانه ضرب و جرح
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
guidance U هدایت
conduction U هدایت
transduction U هدایت
conductance U هدایت
leading U هدایت
leads U هدایت
lead U هدایت
direction U هدایت
total conductivity U هدایت کل
navigators U هدایت گر
steerage U هدایت
navigator U هدایت گر
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
directed U هدایت کردن
dirigible U قابل هدایت
direct U هدایت کردن
templates U ریل هدایت
operating stand U اطاق هدایت
convey U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
joystick U سکان هدایت
joysticks U سکان هدایت
guide U هدایت کردن
conduction U هدایت گرم
conductibility U قابلیت هدایت
superconductivity U فوق هدایت
conduction U هدایت تنظیم
template U ریل هدایت
directs U هدایت کردن
conveys U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
director U هدایت کننده
conducted U هدایت کردن
fire direction U هدایت اتش
conductance U میزان هدایت
directors U هدایت کننده
conducting U هدایت کردن
afferent conduction U هدایت اورانی
ionic conduction U هدایت یونی
undirected U هدایت نشده
conduct U هدایت کردن
directing U هدایت کردن
conductivity U قابلیت هدایت
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electron conduction U هدایت الکترون
navigates U هدایت کردن
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conducts U هدایت کردن
guided U هدایت کردن
heat conduction U هدایت حرارتی
steering U هدایت کردن
enlightened U هدایت شده
conductive U قابل هدایت
conduction velocity U سرعت هدایت
managements U هدایت یا سازماندهی
conductible U قابل هدایت
con U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
heat conductivity U هدایت حرارتی
management U هدایت یا سازماندهی
commutate U هدایت وتغییر
conductivity U ضریب هدایت
avigation U فن هدایت هواپیما
steerable U هدایت کردنی
electric conduction U هدایت الکتریسیته
direction U هدایت رهبری
rede U هدایت کردن
stream line U خط هدایت جریان
bus bar line U سیم هدایت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com