English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
local center U مرکز محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
localism U ایین محلی علاقه محلی
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
occupation crossing U پل محلی
autochthon U محلی
regional U محلی
regionally U محلی
vernaculars U محلی
parochial U محلی
vernacular U محلی
autochthonous U محلی
local line U خط محلی
residential U محلی
regional <adj.> U محلی
local <adj.> U محلی
domestic U محلی
topical U محلی
natives U محلی
locals U محلی
native U محلی
local U محلی
sympatry U هم محلی
costumes U لباس محلی
localized U محلی - محصوربهیکمحل
local currency U پول محلی
localism U اصطلاح محلی
local vertical U قائم محلی
local variable U متغیر محلی
placing U در محلی گذاردن
places U در محلی گذاردن
place U در محلی گذاردن
sepoy U پاسبان محلی
provincialism U محلی اندیشی
territorial U محلی منطقهای
parish council U شورای محلی
regional purchase U خرید محلی
ordinances U مقررات محلی
ordinance U مقررات محلی
patters U لهجه محلی
pattering U لهجه محلی
pattered U لهجه محلی
local store U ذخیره محلی
local time U زمان محلی
brogues U لهجه محلی
dialects U زبان محلی
brogue U لهجه محلی
provincial U ولایتی محلی
patter U لهجه محلی
costume U لباس محلی
local time U وقت محلی
dialect U زبان محلی
provincial road U جاده محلی
local terminal U ترمینال محلی
local enquiry U بازجویی محلی
local mode U باب محلی
local national U سکنه محلی
local area network U شبکه محلی
local network U شبکه محلی
local norm U هنجار محلی
local paper U روزنامه محلی
local procurement U خرید محلی
legman U خبرنگار محلی
off U از محلی بخارج
local purchase U خرید محلی
local loop U حلقه محلی
local investigation U تحقیق محلی
local intelligence U هوش محلی
local file U فایل محلی
local echo U پژواک محلی
local government U حکومت محلی
local group U گروه محلی
local circuit U مدار محلی
local government U حاکم محلی
kangoroo court U دادگاه محلی
local road U راه محلی
local security U تامین محلی
domestic economy U اقتصاد محلی
local storage U انباره محلی
local terminal U پایانه محلی
homebred U بازیگر محلی
civil time U ساعت محلی
local authority U انجمن محلی
homebrew U بازیگر محلی
indigenous industries U صنایع محلی
local U داخلی اخبار محلی
recorders U رئیس دادگاه محلی
decentralising U حکومت محلی دادن
step out U از محلی خارج شدن
decentralize U حکومت محلی دادن
decentralizes U حکومت محلی دادن
decentralizing U حکومت محلی دادن
recorder U رئیس دادگاه محلی
emplace U در محلی قرار دادن
square dance U رقص محلی امریکا
rural district council U انجمن محلی زراعی
decentralises U حکومت محلی دادن
district call box U جعبه خبر محلی
somewheres U یک جایی دریک محلی
overruns U سرتاسر محلی رافراگرفتن
local area network U شبکه ناحیه محلی
overrunning U سرتاسر محلی رافراگرفتن
local authority U مرجع صلاحیتدار محلی
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
provincialism U گویش یا لهجه محلی
decentralised U حکومت محلی دادن
overrun U سرتاسر محلی رافراگرفتن
overwrite U بالای محلی نوشتن
getup <idiom> U لباس محلی پوشیدن
local warning U اعلام خطر محلی
To keep away from a place. U از محلی دور شدن
local group of galaxies U کهکشانهای گروه محلی
vernacularism U استعمال زبان محلی
overwrite U نوشته داده در محلی
lock up U در محلی محصور کردن
local hour angle U زاویه ساعتی محلی
locals U داخلی اخبار محلی
autonomy U استقلال محلی محدود
take it out on <idiom> U بی محلی به خاطر عصبانیت
somewhere U یک جایی دریک محلی
references U دستیابی به محلی در حافظه
local exchange U ردوبدل کننده محلی
to go on the parish U اعانه محلی گرفتن
reference U دستیابی به محلی در حافظه
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
locked up U در محلی محصور کردن
traject U از محلی عبور کردن
local traffic U رفت و امد محلی
grass roots U اجتماع محلی منشاء
distant U آنچه در محلی قرار دارد
folkish U شبیه افسانه هاوعادات محلی
independency U اصول استقلال کلیساهای محلی
folklike U شبیه افسانه ها وعادات محلی
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
local warning U سیستم اعلام خطر محلی
bear garden U محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
maps U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
costumer U خیاط لباسهای محلی وویژه
costumier U خیاط لباسهای محلی وویژه
costumiers U خیاط لباسهای محلی وویژه
localizing U محلی کردن موضعی ساختن
localizes U محلی کردن موضعی ساختن
map U در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
localize U محلی کردن موضعی ساختن
localising U محلی کردن موضعی ساختن
localises U محلی کردن موضعی ساختن
patavinity U لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
sites U محلی که پایه چیزی باشد
site U محلی که پایه چیزی باشد
zero slot lan U شبکه محلی بدون شکاف
sited U محلی که پایه چیزی باشد
lan U network Area Local شبکه محلی
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
local U egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
locals U egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
napped U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone . U به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
napping U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
stack U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacked U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacks U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
nap U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
to cut somebody dead <idiom> U به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
witness stand U محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
tote road U جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
bad break U که اشتباهاگ در محلی از کلمه وارد شده باشد
despatch U عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی
sleep out U در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
to treat somebody as if they weren't there <idiom> U به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
brogan U چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
middles U مرکز
middle U مرکز
stations U مرکز
station U مرکز
meddles U مرکز
stationed U مرکز
meddled U مرکز
center line U خط مرکز
omphalos U مرکز
center U مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com