Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
center of pressure
U
مرکز فشار
centre of pressure
U
مرکز فشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blade center of pressure
U
مرکز فشار تیغه
cebter of pressure moment
U
گشتاور مرکز فشار
center of pressure coefficient
U
ضریب مرکز فشار
centure of pressure travel
U
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
Other Matches
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
centre
U
مرکز
station
U
مرکز
acentric
U
بی مرکز
omphalos
U
مرکز
stationed
U
مرکز
intermediate exchange
U
مرکز
middles
U
مرکز
centred
U
مرکز
centers
U
مرکز
centered
U
مرکز
isocentre
U
هم مرکز
centre forward
U
مرکز
concentric
U
هم مرکز
middle
U
مرکز
meddle
U
مرکز
meddles
U
مرکز
center line
U
خط مرکز
center
U
مرکز
stations
U
مرکز
hearts
U
مرکز
heart
U
مرکز
meddled
U
مرکز
center gage
U
مرکز سنج
center drill
U
مته مرکز
battery center
U
مرکز اتشبار
centralist
U
مرکز گرای
sodom
U
مرکز فساد
center of symmerty
U
مرکز تقارن
center of resistance
U
مرکز مقاومت
center of mass
U
مرکز جرم
center of mass
U
مرکز هدف
center of lift
U
مرکز برا
education center
U
مرکز اموزش
center of gravity
U
مرکز ثقل
center of distribution
U
مرکز پخش
center of dispersion
U
مرکز پراکندگی
symmerty center
U
مرکز تقارن
inversion center
U
مرکز وارونگی
mass concrete
U
مرکز جرم
message center
U
مرکز پیام
burst center
U
مرکز گلوله
burst center
U
مرکز ترکش
off center
U
خارج از مرکز
mid channel
U
مرکز کانال
brain center
U
مرکز مغزی
body centered cubic
U
مکعب مرکز پر
nerve center
U
مرکز عصبی
telephone exchange
U
مرکز تلفن
manual exchange
U
مرکز دستی
outskirt
U
دور از مرکز
mart
U
مرکز بازرگانی
caoxial cable
U
سیم هم مرکز
operation center
U
مرکز عملیات
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
nerve centre
U
مرکز فرمان
sleep center
U
مرکز خواب
school center
U
مرکز اموزش
seat
U
مرکز مقر
seated
U
مرکز مقر
seats
U
مرکز مقر
point
U
مرکز راس حد
point
U
محل مرکز
rhinencephalon
U
مرکز شامه
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
bull's eye
U
مرکز هدف
bull's-eyes
U
مرکز هدف
respiratory center
U
مرکز تنفسی
reserve center
U
مرکز احتیاط
abaxile
U
خارج از مرکز
training center
U
مرکز اموزش
toll exchange
U
مرکز تلفن
theocentric
U
خدا مرکز
speech center
U
مرکز گویایی
signal center
U
مرکز پیام
signal center
U
مرکز مخابرات
shopping center
U
مرکز فروش
subcentral
U
نزدیک مرکز
subscriber's station
U
مرکز مشترک
surrending the centre
U
تفویض مرکز
switchboards
U
مرکز تلفن
switchboard
U
مرکز تلفن
headquarters
U
مرکز فرماندهی
emporia
U
مرکز بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
telephore e.
U
مرکز تلفن
emporiums
U
مرکز بازرگانی
eccentricity
U
خروج از مرکز
acentric
U
خارج از مرکز
radio centeral
U
مرکز بی سیم
centres of gravity
U
مرکز ثقل
centre of mass
U
مرکز ثقل
centre of gravity
U
مرکز ثقل
active center
U
مرکز فعال
aerodynamic center
U
مرکز ایرودینامیکی
provision center
U
مرکز توشه
profit centre
U
مرکز سود
primary center
U
مرکز اولیه
primary center
U
مرکز عمده
health centre
U
مرکز سلامتی
sensorium
U
مرکز احساس
pivot point
U
مرکز چرخش
cf
U
بازیکن مرکز
nerve centres
U
مرکز فرمان
cf
U
مرکز زمین
eccentricity
U
دوری از مرکز
eccentricities
U
خروج از مرکز
eccentricities
U
دوری از مرکز
eccentrics
U
هم مرکز نبودن
eccentrics
U
خارج از مرکز
eccentrics
U
گریزنده از مرکز
eccentric
U
هم مرکز نبودن
eccentric
U
خارج از مرکز
eccentric
U
گریزنده از مرکز
wheel center
U
مرکز چرخ
regional center
U
مرکز منطقهای
hive
U
مرکز تجمع
centralists
U
مرکز گرای
center punch
U
مرکز سوراخ
focused
U
قطب مرکز
civic centre
U
مرکز شهر
focuses
U
قطب مرکز
coaxial cable
U
کابل هم مرکز
coaxial cable
U
سیم هم مرکز
focussed
U
قطب مرکز
communication center
U
مرکز مخابرات
contrifuge
U
گریز از مرکز
main exchange
U
مرکز اصلی
chiral center
U
مرکز کایرال
focus
U
قطب مرکز
centrifuge
U
گریختن از مرکز
epicenter
U
مرکز زلزله
outlying
U
دور از مرکز
centroid
U
شبه مرکز
factory
U
مرکز تولید
factories
U
مرکز تولید
computer center
U
مرکز کامپیوتر
pandemonium
U
مرکز دوزخ
computing center
U
مرکز محاسبات
concentric cable
U
کابل هم مرکز
documentation center
U
مرکز اسناد
induction station
U
مرکز پذیرش
cryptocenter
U
مرکز رمز
data center
U
مرکز داده ها
data center
U
مرکز داده
diffracting center
U
مرکز پراشنده
information center
U
مرکز اطلاعات
county seat
U
مرکز بخشداری
centralism
U
مرکز گرایی
cost center
U
مرکز هزینه زا
concentrically
U
باداشتن یک مرکز
focusses
U
قطب مرکز
local center
U
مرکز محلی
kuk kiwo
U
مرکز تکواندو
focussing
U
قطب مرکز
exchange
U
مرکز مبادله
exchanged
U
مرکز مبادله
exchanges
U
مرکز مبادله
exchanging
U
مرکز مبادله
intermediate office
U
مرکز میانی
carpooling center
[American E]
U
مرکز همسفری
centrifugal
U
فرار از مرکز
centrifugal
U
مرکز گریز
central control panel
U
مرکز کنترل
head quarters
U
مرکز فرماندهی
police stations
U
مرکز پلیس
center mark
U
مرکز سوراخ
height of centers
U
ارتفاع مرکز
centrifugal
U
گریزنده از مرکز
police station
U
مرکز پلیس
central office
U
مرکز تلفن
fluid centre
U
مرکز سیال
central tendency
U
تمایل به مرکز
main office
U
مرکز اصلی
feeding center
U
مرکز تغذیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com